( مرهم آمیزی ) ترتیب دادن
مرهم امیزی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( مرهم آمیزی ) مرهم آمیزی. [ م َ هََ ]( حامص مرکب ) مرهم نهی. ترتیب دادن مرهم :
تیغ از آنسو به قهر خونریزی
رفق از آنسو به مرهم آمیزی.
تیغ از آنسو به قهر خونریزی
رفق از آنسو به مرهم آمیزی.
نظامی.
کلمات دیگر: