بنی مروان
مروانیه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( مروانیة ) مروانیة. [ م َرْ نی ی َ ] ( اِخ ) مروانیان. بنی مروان. آل مروان. رجوع به آل مروان شود.
- قصعه یا قعبه مروانیة ؛ در بیت ذیل از منوچهری ظاهراً مراد کأس ام حکیم است ، چه ام حکیم ساقیه ولیدبن یزید خلیفه اموی مروانه نام داشته است. رجوع به تعلیقات دیوان منوچهری ( ص 256 ) و الاغانی ابوالفرج اصفهانی شود :
خشت از سرخم برکند باده ز خم بیرون کند
وانگه ورا درافکند در قعبه مروانیه.
- قصعه یا قعبه مروانیة ؛ در بیت ذیل از منوچهری ظاهراً مراد کأس ام حکیم است ، چه ام حکیم ساقیه ولیدبن یزید خلیفه اموی مروانه نام داشته است. رجوع به تعلیقات دیوان منوچهری ( ص 256 ) و الاغانی ابوالفرج اصفهانی شود :
خشت از سرخم برکند باده ز خم بیرون کند
وانگه ورا درافکند در قعبه مروانیه.
منوچهری.
مروانیة. [ م َرْ نی ی َ ] (اِخ ) مروانیان . بنی مروان . آل مروان . رجوع به آل مروان شود.
- قصعه یا قعبه ٔ مروانیة ؛ در بیت ذیل از منوچهری ظاهراً مراد کأس ام حکیم است ، چه ام حکیم ساقیه ٔ ولیدبن یزید خلیفه ٔ اموی مروانه نام داشته است . رجوع به تعلیقات دیوان منوچهری (ص 256) و الاغانی ابوالفرج اصفهانی شود :
خشت از سرخم برکند باده ز خم بیرون کند
وانگه ورا درافکند در قعبه ٔ مروانیه .
- قصعه یا قعبه ٔ مروانیة ؛ در بیت ذیل از منوچهری ظاهراً مراد کأس ام حکیم است ، چه ام حکیم ساقیه ٔ ولیدبن یزید خلیفه ٔ اموی مروانه نام داشته است . رجوع به تعلیقات دیوان منوچهری (ص 256) و الاغانی ابوالفرج اصفهانی شود :
خشت از سرخم برکند باده ز خم بیرون کند
وانگه ورا درافکند در قعبه ٔ مروانیه .
منوچهری .
کلمات دیگر: