کلمه جو
صفحه اصلی

مروار

فرهنگ فارسی

( اسم ) یکی از گونه های درخت بید که آنرا سرخ بید گویند .
دهی از شهرستان اراک

لغت نامه دهخدا

مروار. [ م ُرْ ] (اِ) سرخ بید که از آن سبد و جز آن بافند. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به سرخ بید شود.


مروار. [م ُرْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سربند پائین بخش سربند شهرستان اراک ، در 36هزارگزی جنوب غربی سربند و در منطقه ٔ کوهستانی واقع است . آب آن از چشمه و قنات ومحصولش غلات ، بنشن ، پنبه و میوه و شغل مردمش زراعت وقالیچه بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).


مروار. [ م ُرْ ] ( اِ ) سرخ بید که از آن سبد و جز آن بافند. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). رجوع به سرخ بید شود.

مروار. [م ُرْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سربند پائین بخش سربند شهرستان اراک ، در 36هزارگزی جنوب غربی سربند و در منطقه کوهستانی واقع است. آب آن از چشمه و قنات ومحصولش غلات ، بنشن ، پنبه و میوه و شغل مردمش زراعت وقالیچه بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۳°۴۲′۴۵″ شمالی ۴۹°۱۱′۱۷″ شرقی / ۳۳٫۷۱۲۵۰°شمالی ۴۹٫۱۸۸۰۶°شرقی / 33.71250; 49.18806
مروار (شازند)، روستایی از توابع بخش سربند شهرستان شازند در استان مرکزی ایران است.
این روستا در دهستان هندودر قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۱۶ نفر (۶۴خانوار) بوده است.آخرین خان این روستا خانواده شریفیان بوده است که اکنون تعداد کمی از این خاندان در روستا زندگی میکننداغلب آنها بخصوص خود خان از آن شهر پس از انقلاب مهاجرت کردند و مشغول کاراهای دولتی شدند


کلمات دیگر: