بمعنی کلاسنگ است که فلاخن باشد . فلاخن
کلاشک
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کلاشک. [ ک َ ش َ ] ( اِ ) بمعنی کلاسنگ است که فلاخن باشد. ( برهان ). فلاخن. ( ناظم الاطباء ). مصحف کلاسنگ. ( حاشیه برهان چ معین ).
پیشنهاد کاربران
نوعی پرنده شبیه کلاغ
در زبان خوانساری
پارسی باستان
در زبان خوانساری
پارسی باستان
کلمات دیگر: