( اسم ) درختی است که چوب آنرا مسواک کنند اراک چوج
پیلو
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پیلو. ( اِ ) اراک. چوبی که بدان مسواک کنند و عربان اراک خوانند. ( برهان ). چوب دندان شوی. درختی است که بچوب آن مسواک کنند و آنرااراک گویند. ( منتهی الارب ): عرمض ، عرماض ؛ درخت خرد کنار و پیلو. ( منتهی الارب ). || بار درخت اراک را نیز گفته اند. ( برهان ). خمط. جهاد. عقش جهاض ؛ بارپیلو که سبز باشد یا عام است. عنابه ؛ بارپیلو. بریر؛ نخستین برپیلو. کباث ؛ بر درخت پیلو که نیک پخته باشد. غراب ؛ خوشه نخستین از برپیلو. ( منتهی الارب ).
فرهنگ عمید
۱. مسواک.
۲. مسواکی که از چوب اراک درست کنند.
۳. (زیست شناسی ) درخت اراک.
۲. مسواکی که از چوب اراک درست کنند.
۳. (زیست شناسی ) درخت اراک.
دانشنامه عمومی
(زواره؛ اصفهان) راه آبی که از جوی وارد خانه می شود. پیلو یعنی چیزی شبیه به پیلۀ کرم ابریشم؛ و چون راه ورودی آب از تمپوشه و شبیه به پیلۀ کرم ابریشم است، به آن پیلو می گویند، یعنی همانند پیلۀ کرم ابریشم.
گویش مازنی
/peyloo/ فراسوی قله های پر درخت - زمین های واقع در ورای تپه ها که از دید چشم پنهان باشد
/peylo/ قله و مرتعی در مسیر راه کدیر به نوشهر
/peylo/ قله و مرتعی در مسیر راه کدیر به نوشهر
۱فراسوی قله های پر درخت ۲زمین های واقع در ورای تپه ها که ...
پیشنهاد کاربران
به دهانه ورودی پل پیلو میگویند البته در امیران اردستان
پیلو: [ اصطلاح چوپانی ] محل دوشیدن گوسفندان.
کلمات دیگر: