بخور دارو هایی که در بخور دادن بکار می برتد .
بخورات
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بخورات. [ ب َ / ب ُ ] ( ع اِ ) ج ِ بخور. داروهایی که در بخور دادن بکار می برند. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به بخور شود.
پیشنهاد کاربران
✔ بَخورات : دود دادن ، هرچه بوی دود آن گرفته شود از صمغها و چیزهای خوشبو
✔ بُخورات یا اِنکِباب : نگاه داشتن عضو به بخار آب یا ادویه ای که جوشیده یا گرم شده باشد
✔ بُخورات یا اِنکِباب : نگاه داشتن عضو به بخار آب یا ادویه ای که جوشیده یا گرم شده باشد
کلمات دیگر: