کلمه جو
صفحه اصلی

منتور

فرهنگ فارسی

آنکه جهت ازاله مو نوره می کشد .

لغت نامه دهخدا

منتور. [ م ُ ت َ وِ ] ( ع ص ) آنکه جهت ازاله ٔمو نوره می کشد. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

دانشنامه عمومی

من تور سردار یونانی و مقتدر اردشیر سوم بود. اردشیر سوم دهمین شاهنشاه هخامنشی بود که از سال ۳۵۸ تا ۳۳۸ پیش از میلاد بمدت ۲۰ سال بر ایران پادشاهی کرد. سلطنت اردشیر سوم، تماماً صرف خوابانیدن شورش ها، در ممالک تابعه گردید.
زرین کوب، عبدالحسین . تاریخ مردم ایران قبل از اسلام. تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۳۶۴
پیرنیا، حسن ( مشیرالدوله). تاریخ باستانی ایران. تهران: انتشارات دنیای کتاب، ۱۳۶۲
در شورش فنیقیه و قبرس در زمان اردشیر سوم در ابتدا من تور در بین یونانی هایی بود که از مصر برای کمک به شهر صیدا آمده بودند اما او بعد از شکست شورش، به سپاه اردشیر سوم ملحق شد.
من تور در تسخیر مجدد مصر در زمان اردشیر سوم به او کمک های شایانی کرد و به سبب صداقت خویش محبوب اردشیر و وزیر مقتدرش باگواس خواجه واقع گشت و بر تمام ایالات یونانی آسیای صغیر والی شد. وی چون برادر زن آرتاباذ والی سابق فریگیه بود، عفو او را بعد از طغیان فریگیه، به همراهی برادرزنش ممنون به دربار فیلیپ مقدونی التجا برده بود، از شاه درخواست و اردشیر که به هیچوجه میل نداشت درخواست وی را رد کند به او اجازه داد تا آن ها را با خود بیاورد. من تور در دفع طغیان های آسیای صغیر و تنبیه کسانی که احیاناً داعیهٔ سرکشی داشتند، نیز خدمات شایسته ای به اردشیر کرد. از جمله در دفع فتنهٔ هرمیاس جبار آتانئوس و دوست ارسطو که در ولایت میسیه یاغی شده بود و ظاهراً با فیلیپ مقدونی هم ارتباط داشت، توفیق جالبی یافت و بعد توانست در تمام ولایات غربی آسیای صغیر، صلح و آرامش قابل اعتمادی به وجود آورد که البته با صلح خونینی هم که قساوت اردشیر در داخل کشور به وجود آورده بود، هماهنگی داشت.

دانشنامه آزاد فارسی

مِنْتور (Mentor)
مِنْتور
در اودیسۀ هومر، مردی سالخورده، مشاور تلماخوس در غیاب پدرش، اودیسه. آتنا، الهۀ خرد، غالباً به شکل او درمی آمد.

پیشنهاد کاربران

به کسر میم و ضم ت
اسم پهلوی از ریشه مینتَ ( خرد، نور، آگاهی/ پرورنده روح و ذهن / آنچه موجب تسکین و آرامش باشد/ گیاه نعناع )
لذا منتور به معنای رایزن امین، مشاور موثق، دانای بی خطا، استاد و معلم و مربی، فرد دانای آگاهی بخش، کسیکه روح و ذهن و خرد دیگران را سیراب میکند، عقل کل یا آگاه قوم، پیر و مرشد و مراد و راهبر، کسیکه حضورش موجب تسکین و آرامش دیگران باشد، معتمد کاردان، و انسان صاحب رای با اخلاق تفسیر شده کما اینکه این کلمه در زبان انگلیسی نیز ( که به نوعی برگرفته از زبان پهلوی کهن است و ریشه هند و اروپایی دارد ) هنوز با همین معانی استعمال میشود.
این تعبیر در بسیاری متون قدیمی ( پارسی دری ) به نحو دیگری بچشم میخورد:
مشورت با عقل کردم، گفت: حافظ می بنوش! ساقیا می ده به قول «مستشار مؤتمن»
درین بیت منظور از مستشار موتمن، همان عقل یا به نوعی همان ( عقل کل ) است، که مورد مشورت قرارگرفته، مورد اطمینان است و خطا هم نمیکند.
در حقیقت ( مستشار مؤتمن ) کلمه ایست که پس از نفوذ زبان عربی، جایگزین کلمه پارسی منتور گردیده. اما همچنان همان ویژگیهای معنوی را ( طرف شور بودن، امین بودن و خطا نکردن، تسکین بخش و پرورنده بودن و. . . ) را در خود حفظ کرده است.

مدیر، اموزش دهنده، معلم، راهنما، یاری کننده،

مشاور، راهنما، کسی که تجربیات خود را در جهت پیشرفت در اختیار دیگران میگذارد


کلمات دیگر: