آراسته شدن
ازیان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ازیان. [ اَزْ ] ( ع اِ ) ج ِ زَین.
ازیان. [ اِزْ زیا ] ( ع مص ) آراسته شدن. ( منتهی الارب ).
ازیان. [ اِزْ زیا ] ( ع مص ) آراسته شدن. ( منتهی الارب ).
ازیان . [ اَزْ ] (ع اِ) ج ِ زَین .
ازیان . [ اِزْ زیا ] (ع مص ) آراسته شدن . (منتهی الارب ).
کلمات دیگر: