کلمه جو
صفحه اصلی

اکبح

عربی به فارسی

پست کردن , رياضت دادن , کشتن , ازردن , رنجاندن


لغت نامه دهخدا

اکبح. [ اَ ب َ ] ( ع ص ) بعیر اکبح ؛ شتر سخت و توانا. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: