کلمه جو
صفحه اصلی

اواز خواندن

فارسی به انگلیسی

descant, sing, vocalize, croon, to sing (a melidy)

فارسی به عربی

غن , میل , نظم

مترادف و متضاد

sing (فعل)
خواندن، اواز خواندن، سرودن، سرود خواندن، سراییدن

cant (فعل)
فروختن، وارونه کردن، ناگهان چرخانیدن یاچرخیدن، باناله سخن گفتن، کج شده، اواز خواندن، با لهجه مخصوصی صحبت کردن

chitter (فعل)
اواز خواندن، چهچه زدن، از سرما لرزیدن

جدول کلمات

آواز خواندن
نغمه سرایی

پیشنهاد کاربران

sing:اواز خواندن


کلمات دیگر: