میوه خوار
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
میوه خوار، میوه خور
فرهنگ فارسی
( صفت ) حیواناتی که خوراک آنها میوه است .
فرد گیاهخواری که فقط از میوهها و مغزها و دانههای گیاهان تغذیه میکند و نه از خود گیاهان
لغت نامه دهخدا
میوه خوار. [ می وَ / وِ خوا / خا ] ( نف مرکب ) میوه خور. خورنده میوه. || آن که روزی وی میوه باشد و از میوه زندگی کند. ( ناظم الاطباء ): فَکِه ؛ حیوان میوه خوار. ( یادداشت مؤلف ) . و رجوع به میوه و میوه خور شود.
دانشنامه عمومی
میوه خوار (به انگلیسی: Frugivore) به موجودات زنده ای که از میوه تغذیه می کنند گفته می شود. این موجودات می توانند گیاه خوار یا همه چیزخوار یا گوشت خوار باشند. این شیوه تغذیه در بین موجودات بسیار شایع است. به عنوان مثال ۲۰ درصد از پستانداران می توانند در این رده طبقه بندی شوند. میوه خواری هم می تواند برای تولید میوه ها و درختان مفید و هم می تواند مضر باشد. زیرا میوه خواری موجودات در صورتی که بذر میوه هضم شود برای تکثیر آن میوه مضر و اگر هضم نشود مفید است.
تکثیر برای گیاهان مهم است. زیرا اجازه می دهد که بذر گیاه در ناحیه های دور از گیاه پخش و رشد کنند. تکامل میوه های گوشتی نیز به دلیل اغوا کردن موجودات در استفاده از آنها و پخش بذر گیاهان در ناحیه های دور است. در حالی که بسیاری از گونه های گیاهی به دلیل نداشتن میوه نمی توانند این کار را انجام دهند و معمولاً بذرها در همان نزدیکی گیاه اصلی رشد می کنند.
انواع بسیاری از موجودات میوه خوار هستند؛ ولی گونه پستانداران و پرندگان نمایندگان بیشتری دارند. با این حال ماهی و دوزیستان میوه خوار نیز وجود دارند.
تکثیر برای گیاهان مهم است. زیرا اجازه می دهد که بذر گیاه در ناحیه های دور از گیاه پخش و رشد کنند. تکامل میوه های گوشتی نیز به دلیل اغوا کردن موجودات در استفاده از آنها و پخش بذر گیاهان در ناحیه های دور است. در حالی که بسیاری از گونه های گیاهی به دلیل نداشتن میوه نمی توانند این کار را انجام دهند و معمولاً بذرها در همان نزدیکی گیاه اصلی رشد می کنند.
انواع بسیاری از موجودات میوه خوار هستند؛ ولی گونه پستانداران و پرندگان نمایندگان بیشتری دارند. با این حال ماهی و دوزیستان میوه خوار نیز وجود دارند.
wiki: میوه خوار
فرهنگستان زبان و ادب
{frutarian} [تغذیه] فرد گیاه خواری که فقط از میوه ها و مغزها و دانه های گیاهان تغذیه می کند و نه از خود گیاهان
کلمات دیگر: