laminated
متورق
فارسی به انگلیسی
flat
فارسی به عربی
رقق
مترادف و متضاد
مهربان، شیرین، نازک، ملایم، لطیف، ترد، نرم، گوارا، لین، متورق، نیم بند
متورق، طبقه طبقه
متورق
متورق، نرم و قابل انعطاف، چکش خور
لغت نامه دهخدا
متورق. [ م ُ ت َ وَرْ رِ ] ( ع ص ) شتری که برگ خورد. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). شتر برگ خورنده. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تورق شود.
کلمات دیگر: