فندک
فارسی به انگلیسی
lighter
فارسی به عربی
قداحة
مترادف و متضاد
گیرانه، کبریت، فندک، قایق باری
فرهنگ فارسی
آلتی فلزی دارای سنگ چخماق وفتیله که با آن آتش روشن میکنندیاسیگاررا آتش میزنند
۱ - درختی است از تیره پیاله داران و از دسته فندق ها که در مناطق گرم و معتدل نیمکره شمالی می روید . برگهایش دارای بریدگی های مضاعف است و پهنک برگها در سطح خلفی دارای پرز می باشد . گلهای نر این گیاه از گلهای ماده جدا هستند ولی هر دو بر روی یک پایه قرار دارند . بنا بر این فندق جزو گیاهان یک لپه است . گلهای نر در بهار تشکیل سنبله های درازی می دهند و گلهای ماده تشکیل اعضائ پیاله مانند قرمزی را می دهند که پس از باروری میوه فندق در داخل این پیاله ها تشکیل می شود . تکثیر این گیاه اکثر بوسیله قلمه یا خوابانیدن صورت می گیرد مغز دانه فندق به مصرف خوراک انسان می رسد و از آن روغنی هم می گیرند که در عطرسازی به کار می رود جلوز بندق شجره الجلوز جوز فنطس قوقن فندق آغاجی . یا فندق صحرایی . گونه وحشی درخت فندق را گویند که در جنگلها می روید فندق وحشی . یا فندق وحشی . فندق صحرایی . یا فندق هندی . گیاهی است از تیره بقولات که در غالب نواحی گرم آمریکا و افریقا و آسیا ( از جمله جنوب ایران ) می روید . شاخه هایش دارای خارهایی است برنگ زرد و در قاعده برگهایش نیز یک زوج خار کوچک دیده می شود . برگهایش مرکب و به بزرگی ۳٠ سانتیمتر است . گلهایش زرد رنگ و میوه اش نیام و دارای یک تا دو دانه است . قسمت مورد استفاده این گیاه دانه های آنست که مورد استفاده طبی دارد . بعلاوه از دانه های آن میتوانند مقادیری روغن گیاهی استخراج کنند طعم دانه های این گیاه تلخ است ولی در طب به عنوان ضد کرم و ضد تب نوبه و تقویت از آن استفاده می کنند . گیاه مذبور در بلوچستان بمقدار زیاد میروید فندق هندی قارچ رته ریتهه اطیوط اطموط اطماط ریته تخم ابلیس . ۲ - لب معشوق ۳ - سر انگشت محبوب . یا فندق سنجاب رنگ . زمین ارض . یا فندق سیم . ستاره کوکب.
۱ - درختی است از تیره پیاله داران و از دسته فندق ها که در مناطق گرم و معتدل نیمکره شمالی می روید . برگهایش دارای بریدگی های مضاعف است و پهنک برگها در سطح خلفی دارای پرز می باشد . گلهای نر این گیاه از گلهای ماده جدا هستند ولی هر دو بر روی یک پایه قرار دارند . بنا بر این فندق جزو گیاهان یک لپه است . گلهای نر در بهار تشکیل سنبله های درازی می دهند و گلهای ماده تشکیل اعضائ پیاله مانند قرمزی را می دهند که پس از باروری میوه فندق در داخل این پیاله ها تشکیل می شود . تکثیر این گیاه اکثر بوسیله قلمه یا خوابانیدن صورت می گیرد مغز دانه فندق به مصرف خوراک انسان می رسد و از آن روغنی هم می گیرند که در عطرسازی به کار می رود جلوز بندق شجره الجلوز جوز فنطس قوقن فندق آغاجی . یا فندق صحرایی . گونه وحشی درخت فندق را گویند که در جنگلها می روید فندق وحشی . یا فندق وحشی . فندق صحرایی . یا فندق هندی . گیاهی است از تیره بقولات که در غالب نواحی گرم آمریکا و افریقا و آسیا ( از جمله جنوب ایران ) می روید . شاخه هایش دارای خارهایی است برنگ زرد و در قاعده برگهایش نیز یک زوج خار کوچک دیده می شود . برگهایش مرکب و به بزرگی ۳٠ سانتیمتر است . گلهایش زرد رنگ و میوه اش نیام و دارای یک تا دو دانه است . قسمت مورد استفاده این گیاه دانه های آنست که مورد استفاده طبی دارد . بعلاوه از دانه های آن میتوانند مقادیری روغن گیاهی استخراج کنند طعم دانه های این گیاه تلخ است ولی در طب به عنوان ضد کرم و ضد تب نوبه و تقویت از آن استفاده می کنند . گیاه مذبور در بلوچستان بمقدار زیاد میروید فندق هندی قارچ رته ریتهه اطیوط اطموط اطماط ریته تخم ابلیس . ۲ - لب معشوق ۳ - سر انگشت محبوب . یا فندق سنجاب رنگ . زمین ارض . یا فندق سیم . ستاره کوکب.
فرهنگ معین
(فَ دَ ) (اِ. ) ابزاری فلزی که در آن سنگ مخصوص تعبیه کرده اند و با آن آتش روشن کنند.
لغت نامه دهخدا
فندک . [ ف َ دَ ] (اِ) آلتی است فلزی که در آن سنگ مخصوص و فتیله تعبیه کرده اند و با آن آتش روشن کنند. غالباً برای آتش زدن سیگار به کار رود. (فرهنگ فارسی معین ).
فندک . [ ف ُ دُ ] (اِ) فندق . (آنندراج ) (انجمن آرا). رجوع به فندق شود.
فرهنگ عمید
وسیله ای فلزی دارای سنگ چخماق و فتیله برای روشن کردن آتش، به ویژه سیگار.
دانشنامه عمومی
فَندَک ابزاری برای ایجاد آتش به منظور سوزاندن ماده یا ابزاری دیگر است. فندک معمولاً برای گیراندن سیگار، پیپ، شعله اجاق و زغال کباب پز بکار می رود. در فارسی سره به آن آتش زنه می گویند.
زیپو
سنگ آتشزنه
فندک از یک محفظه فلزی یا پلاستیکی پرشده با مایع آتشگیر (نفتا یا گاز مایع)، بخش جرقه زن و بخش تعبیه شده برای خاموش کردن آتش تشکیل شده است.
خاموش کردن آتش یا از راه قطع کردن هوا یا قطع کردن سوخت انجام می گیرد.
فندک اتمی (به انگلیسی: Turboflame Lighter) یک نوع وسیله آتش زای پرقدرت می باشد که حرارت تولید شده از آن چندین برابر از فندک معمولی بیشتر بوده. در این فندک ها برای جرقه زنی از یک پیزوالکتریک استفاده می شود. این فندک شعله را متمرکز کرده و حرارت بسیار بالایی در مدت زمان کم تولید می کند که مانند آن در جوشکاری استفاده می شود.
زیپو
سنگ آتشزنه
فندک از یک محفظه فلزی یا پلاستیکی پرشده با مایع آتشگیر (نفتا یا گاز مایع)، بخش جرقه زن و بخش تعبیه شده برای خاموش کردن آتش تشکیل شده است.
خاموش کردن آتش یا از راه قطع کردن هوا یا قطع کردن سوخت انجام می گیرد.
فندک اتمی (به انگلیسی: Turboflame Lighter) یک نوع وسیله آتش زای پرقدرت می باشد که حرارت تولید شده از آن چندین برابر از فندک معمولی بیشتر بوده. در این فندک ها برای جرقه زنی از یک پیزوالکتریک استفاده می شود. این فندک شعله را متمرکز کرده و حرارت بسیار بالایی در مدت زمان کم تولید می کند که مانند آن در جوشکاری استفاده می شود.
wiki: فندک
دانشنامه آزاد فارسی
فَندک (cigarette lighter)
وسیلۀ کوچک و قابل حمل در جیب برای افروختن سیگار، سیگار برگ، پیپ و امثال آن ها. قطعات اصلی فندک عبارت اند از کپسولی فلزی یا پلاستیکی حاوی ماده ای قابل اشتعال، سنگ یا فتیلۀ جرقه زن یا آتشگیر و ابزار تنظیم کنندۀ شعله فندک. پیش از کبریت، در ۱۸۱۶ به وسیلۀ یک شیمی دان آلمانی اختراع شد. در این فندک ابتدایی از ئیدروژن به عنوان مادۀ قابل اشتعال و پودر پلاتینیوم به منزلۀ کاتالیزور استفاده می شد. شرکت امریکایی رانسون در ۱۹۳۰ نخستین فندک مکانیکی و قابل پرشدن و سپس اولین فندک گازی با شعلۀ قابل تنظیم را به بازار عرضه کرد. فندک باتری دار و فندک خودرو که با برق کار می کند و فاقد شعله است، بعداً ابداع شد.
وسیلۀ کوچک و قابل حمل در جیب برای افروختن سیگار، سیگار برگ، پیپ و امثال آن ها. قطعات اصلی فندک عبارت اند از کپسولی فلزی یا پلاستیکی حاوی ماده ای قابل اشتعال، سنگ یا فتیلۀ جرقه زن یا آتشگیر و ابزار تنظیم کنندۀ شعله فندک. پیش از کبریت، در ۱۸۱۶ به وسیلۀ یک شیمی دان آلمانی اختراع شد. در این فندک ابتدایی از ئیدروژن به عنوان مادۀ قابل اشتعال و پودر پلاتینیوم به منزلۀ کاتالیزور استفاده می شد. شرکت امریکایی رانسون در ۱۹۳۰ نخستین فندک مکانیکی و قابل پرشدن و سپس اولین فندک گازی با شعلۀ قابل تنظیم را به بازار عرضه کرد. فندک باتری دار و فندک خودرو که با برق کار می کند و فاقد شعله است، بعداً ابداع شد.
wikijoo: فندک
پیشنهاد کاربران
شارژر فندکی = charger lighter
فندک همان پندک یا بندک است به معنی "بند" انگشت
کلمات دیگر: