قندرون
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
تربنتین
مترادف و متضاد
قندرون
فرهنگ فارسی
( اسم ) قندران .
لغت نامه دهخدا
قندرون. [ ] ( اِ ) رجوع به قندران شود.
دانشنامه عمومی
قندرون (Chondrilla) سرده ای از گیاهان علفی است.
مظفریان، ولی الله، فرهنگ نام های گیاهان ایران: لاتینی، انگلیسی، فارسی تهران: فرهنگ معاصر ۱۳۷۵، ص۳۰۸.
این سرده در ایران یک گونه چندساله به نام قندرون (Chondrilla juncea) دارد.قندرون بیشتر برگ های طوقه ای، و ساقه ای بی برگ و گل های زردرنگ دارد که معمولاً به صورت علف هرز در کنار راه ها و کشتزارها می رویند.
مظفریان، ولی الله، فرهنگ نام های گیاهان ایران: لاتینی، انگلیسی، فارسی تهران: فرهنگ معاصر ۱۳۷۵، ص۳۰۸.
این سرده در ایران یک گونه چندساله به نام قندرون (Chondrilla juncea) دارد.قندرون بیشتر برگ های طوقه ای، و ساقه ای بی برگ و گل های زردرنگ دارد که معمولاً به صورت علف هرز در کنار راه ها و کشتزارها می رویند.
wiki: تیره کاسنیان است.
wiki: قندرون (سرده)
پیشنهاد کاربران
آدامس ( به زبان لری - تشنیزی )
شیره گیاه شنگ که سیاه رنگ است و از آن سقز درست می کنند ولی در ادبیات به معنی رنگ سیاه هم به کار میرود.
کلمات دیگر: