گوریده کردن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
تشابک , خطا
مترادف و متضاد
لکه دار کردن، ناپاک کردن، بهم خوردن، نارو زدن، گیر کردن، گوریده کردن، چرک شدن
ژولیده کردن، گرفتار کردن، درهم و برهم کردن، گوریده کردن، ژولیدن، درهم پیچیدن، گیر افتادن، درهم گیر انداختن
کلمات دیگر: