کلمه جو
صفحه اصلی

عوعو کردن

فارسی به انگلیسی

bark, bay, to bowwow

to bowwow


bark, bay


فارسی به عربی

عویل
خلیج

عويل


مترادف و متضاد

bay (فعل)
عاجز کردن، عوعو کردن، دفاع کردن در مقابل، زوزه کشیدن

bark (فعل)
وغ وغ کردن، پوست کندن، عوعو کردن

bow-wow (فعل)
عوعو کردن

yap (فعل)
عوعو کردن، زوزه کشیدن

yowl (فعل)
عوعو کردن، زوزه کشیدن، صداهای ناهنجار ایجاد کردن، ناله و شیون کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بانگ کردن سگ .

لغت نامه دهخدا

عوعو کردن. [ ع َ ع َ / عُو عُو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بانگ کردن سگ. ( فرهنگ فارسی معین ). پارس کردن. نَبح. نبیح. نُباح. ( از منتهی الارب ). و رجوع به آنندراج و عوعو شود :
مه فشاند نور و سگ عوعو کند
هر کسی بر خلقت خود می تند.
مولوی.

پیشنهاد کاربران

سگ فقط واق واق - عوعو میکند ولی پارس نه چون گفتن پارس یعنی بیگانه پرستی و توهین به ایرانیان هست پس هرچه زودتر اصلاحش کنید


کلمات دیگر: