کلمه جو
صفحه اصلی

قهر کردن


برابر پارسی : برآشفتگی، روی برگرداندن، دل گران داشتن

فارسی به انگلیسی

to break, to quarrel, to sulk, to walk out in protest, to break off relations


break, quarrel


break, quarrel, to sulk, to walk out in protest, to break off relations

فارسی به عربی

ازعج

مترادف و متضاد

huff (فعل)
ترساندن، اوقات تلخی کردن، قهر کردن، رنجیدن، اماس کردن

miff (فعل)
پژمرده شدن، قهر کردن، رنجیدن

فرهنگ فارسی

۱ - مغلوب کردن مقهور ساختن غلبه کردن چیره شدن : امروز افضل پادشاهان وقت است باصل ... و پیراستن ملک و آراستن ولایت و پروردن دوست و قهر کرده دشمن ... ۲ - با کسی ترک معاشرت کردن و سخن نگفتن باوی مقابل آشتی کردن .

فرهنگ معین

(قَ. کَ دَ ) [ ع - فا. ] ۱ - (مص م . ) مغلوب کردن ، چیره شدن . ۲ - (عا. ) با کسی ترک معاشرت و گفتگو کردن .

لغت نامه دهخدا

قهر کردن. [ ق َک َ دَ ] ( مص مرکب ) خشم کردن. || تغیر نمودن. ( ناظم الاطباء ). || در تداول فارسی ، قهر کردن با کسی یا از کسی ؛ از تکلم با او یا دیدار اوکراهت داشتن. ضد آشتی کردن. || غلبه کردن و ظفر یافتن. چیره شدن. || تعدی و ظلم و جور کردن. || مطیع کردن. ( ناظم الاطباء ).

گویش اصفهانی

تکیه ای: qahr bekeri
طاری: tahr kard(mun)
طامه ای: ta:r kardan
طرقی: qahr kardmun
کشه ای: qahr kardmun
نطنزی: qahr kardan


واژه نامه بختیاریکا

رِپله زِیدِن؛ قِم کِردِن؛ گُند کردن

پیشنهاد کاربران

Miff

Silent treatment. قهر کردن
فقط این کلمه درسته . بقیه اشتباهه .
کلمه خالی انگلیسی رو توی گوگل بزنید از تصاویر متوجه میشید .

شیر دات چه ایگی ناصر ، ایبو upset with sb
یا mad at sb
عامیانه س یونه، حالا هی بزن می سر خوت بگو silent treatment

Be not speaking/not be on speaking
( term ( with

ناصر درست میگه. Silent treatment یا giving someone cold shoulder دقیقا معنی بی محلی، صحلت نکردن یا همون قهر خودمون رو میده!

Fall out with: به هم زدن با کسی و قهر کردن با او.

قهر کردن: معادل قهر کردن در ترکی " کوسْمَک " می باشد . شهریار گفته است :
رقیب دن نه کوسوب ، سن نه اینجی ای قلبیم
رقیب نیله جک یار، یار اولان یرده
ای قلب ( عاشق من ) نه از رقیب قهر کن و نه دل آزرده باش زیرا از دست رقیب چه کاری بر می آید در جایی که یار واقعاً یار تو باشد.
( کلیات اشعار ترکی شهریار ، تهران ، انتشارات نگاه ، 1386 ص 265 )


Hold a grudge:
is stay mad at someone for an extended period of time and they don’t communicate.

Sulk:
is when someone makes a sad miserable face because they don’t get their way

sever ties with someone


کلمات دیگر: