کلمه جو
صفحه اصلی

کشو

فارسی به انگلیسی

drawer, slide, bolt

drawer, slide


drawer


فارسی به عربی

حتی , درج , هبوط

مترادف و متضاد

slide (اسم)
ریزش، سر، سرازیری، سراشیبی، کشو، لغزش، لغزنده، سرسره، اسباب لغزنده، پس وپیش رونده، توسراندنی، تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری

drawer (اسم)
ساقی، نقاش، کشو، برات کش

till (اسم)
کشو، یخ رفت، قلق، دخل پول، دخل دکان

فرهنگ فارسی

جعبه چوبی یافلزی که میان میزیااشکاف کارمیگذراندوازجای خودبیرون کشیده میشودبه معنی لولاهم میگویند
( اسم ) ۱ - لاک پشت سنگپشت . ۲ - برج سرطان .

فرهنگ معین

(کِ ) (اِ. ) جعبه روباز جاسازی شده در داخل یک قفسه ، کمد، یا میز که بتوان آن را بر روی تکیه گاهش به جلو و عقب برد و باز و بسته کرد.

لغت نامه دهخدا

کشو. [ ک َ / ک ِ ش َ / شُو ] (اِ) جعبه ٔ درون میز. (یادداشت مؤلف ). جعبه ای باشد که درون میز قرار دهند و در آن در کنار میز باشد چون آن را بکشند بیرون آید. (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ). || میله ٔ آهنین با دستگیره که بعضی درها را با زیر و بالا کردن آن دستگیره گشایند و بندند. (یادداشت مؤلف ). || تخته ای که لبه ٔ آن را به تناسبی پست و بلند کرده اند و برای گچ بری بکار برند. (یادداشت مؤلف ). || در اصطلاح بنایان خطوطی برجسته یا گرد که زیر سقف بر گیلویی از گچ کنند و آن را ابزار نیز گویند. (یادداشت مؤلف ).


کشو. [ ک َ ش َ ] (اِ) کَشَف که لاک پشت و سنگ پشت است . (برهان ) (رشیدی ). سلحفاة. (یادداشت مؤلف ). || برج چهارم از بروج فلکی که برج سرطان باشد. (ناظم الاطباء). || گیاهی را گویند که از آن طناب و رسن تابند. (برهان ) (ناظم الاطباء). || بیدانجیر که عربان آن را خروج خوانند. || کنو که بنگ باشد. (برهان ).


کشو. [ ک َش ْوْ ] (ع مص ) گزیدن چیزی بدندان و بدهان کشیدن آن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).


کشو. [ ک َش ْوْ ] ( ع مص ) گزیدن چیزی بدندان و بدهان کشیدن آن. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

کشو. [ ک َ ش َ ] ( اِ ) کَشَف که لاک پشت و سنگ پشت است. ( برهان ) ( رشیدی ). سلحفاة. ( یادداشت مؤلف ). || برج چهارم از بروج فلکی که برج سرطان باشد. ( ناظم الاطباء ). || گیاهی را گویند که از آن طناب و رسن تابند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). || بیدانجیر که عربان آن را خروج خوانند. || کنو که بنگ باشد. ( برهان ).

کشو. [ ک َ / ک ِ ش َ / شُو ] ( اِ ) جعبه درون میز. ( یادداشت مؤلف ). جعبه ای باشد که درون میز قرار دهند و در آن در کنار میز باشد چون آن را بکشند بیرون آید. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ نظام ). || میله آهنین با دستگیره که بعضی درها را با زیر و بالا کردن آن دستگیره گشایند و بندند. ( یادداشت مؤلف ). || تخته ای که لبه آن را به تناسبی پست و بلند کرده اند و برای گچ بری بکار برند. ( یادداشت مؤلف ). || در اصطلاح بنایان خطوطی برجسته یا گرد که زیر سقف بر گیلویی از گچ کنند و آن را ابزار نیز گویند. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

محفظه ای داخل میز یا کمد که می توان آن را بیرون کشید و دوباره به جای خود باز گرداند.

دانشنامه عمومی

کِشو، جعبهٔ روبازی است که به گونه ای بر روی پایه ای سوار است که با جلو و عقب کشاندنش می توان آن را باز و بسته کرد و به محتویات درونش دسترسی پیدا کرد. کشوها در انواع اثاث منزل مانند کابینت، میز، کمد، و گنجهٔ کشویی یافت می شوند.
کابینت پرونده
صندوق پست

گویش مازنی

/kasho/ چوبی افقی که از سوراخ های گوشواره ی درب های قدیمی عبور کند اصطلاحی در خانه سازی سنتی مناطق کوهپای های و کوهستانی & تلیسه ی جوان

چوبی افقی که از سوراخ های گوشواره ی درب های قدیمی عبور کند ...


تلیسه ی جوان



کلمات دیگر: