فلسی
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
مقشر
مترادف و متضاد
فلس دار، فلسی، پولک پولک
پوسته پوسته، ورقه ورقه، برفکی، ورقه شونده، فلسی
فرهنگستان زبان و ادب
{imbricated/ imbricate} [زمین شناسی] ویژگی آنچه اجزای آن مانند سفال های روی بام یا فلس های ماهی هم پوشانی داشته باشند
{squamous} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی پوشیده از پولک یا فلس های خوابیدۀ کوچک در گیاهان که از یک یا چند لایه یاختۀ ورقه ای تخت تشکیل شده باشد متـ . فلس مانند scaley, scalelike
{squamous} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی پوشیده از پولک یا فلس های خوابیدۀ کوچک در گیاهان که از یک یا چند لایه یاختۀ ورقه ای تخت تشکیل شده باشد متـ . فلس مانند scaley, scalelike
کلمات دیگر: