قطعه قطعه کردن
فارسی به انگلیسی
to cut to pieces, to parcel
segment
فارسی به عربی
صنف , فطیرة , قطعة
مترادف و متضاد
تجزیه کردن، تشریح کردن، کالبد شناسی کردن، قطعه قطعه کردن
خرد کردن، قطعه قطعه کردن، متلاشی شدن، ریز کردن
خرد کردن، قطعه قطعه کردن، هدر کردن
قطعه قطعه کردن، به بخشهای مختلف تقسیم کردن
واژه نامه بختیاریکا
پِرزِنیدِن؛ ور قِتِنیدِن
کلمات دیگر: