کلمه جو
صفحه اصلی

گوشت سرخ کرده

فارسی به عربی

صغار السمک

مترادف و متضاد

fry (اسم)
گروه، بریانی، تخم، تهییج، گوشت سرخ کرده، حیوان نوزاد


کلمات دیگر: