متعادل کردن
فارسی به انگلیسی
to equilibrate, to stabilize, to balance, to counterbalance, to symmetrize, to counterpoise
فارسی به عربی
تعدیل
مترادف و متضاد
متعادل کردن، موازنه کردن، برابر کردن
خنثی کردن، جبران کردن، متعادل کردن، چاپ افست کردن
متعادل کردن، موازنه کردن، متعادل شدن، بحال تعادل دراوردن
فرهنگ فارسی
دارای تعادل کردن، هموزن کردن
کلمات دیگر: