برابر پارسی : شادیانه
عیدی
برابر پارسی : شادیانه
فارسی به انگلیسی
New-Year gift
bonus, Christmas box, festive
فارسی به عربی
مهرجان
مترادف و متضاد
شاد، جشنی، عیدی، بزمی
جشنی، عیدی
خوشحال، خوش، جشنی، عیدی، وابسته به عید
فرهنگ فارسی
( صفت اسم ) ۱ - خلعت و هدیه و پولی که در روز عید به کسی دهند . ۲ - عطا هدیه .
ده از دهستان گابریک بخش جاسک شهرستان بندر عباس
ده از دهستان گابریک بخش جاسک شهرستان بندر عباس
فرهنگ معین
( ~ . ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) هدیه ای که به مناسبت عید به کسی داده می شود.
لغت نامه دهخدا
عیدی. ( ص نسبی ، اِ مرکب ) آنچه روزهای اعیاد به کسی دهند. ( آنندراج ). عطا و بخشش و خلعت و هدیه ای که در روز عید به کسی دهند. ( ناظم الاطباء ). آنچه در عید قربان و عید فطر و توسعاً در نوروز وجز آن ، سران به زیردستان دهند از زر و سیم و جز آن.دست لاف. عیدانه. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
عیدی و نوروزی از شه هیچ نستانم مگر
بارگی خاص وترکی درج گوهر بر میان.
ز مدح آصفی خواهد جهان عیدی و نوروزی.
ندیده اند خلایق به دست خویش درم.
عیدی. ( اِخ ) دهی از دهستان گابریک بخش جاسک شهرستان بندرعباس با 193 تن سکنه. آب آن از رودخانه هیرمند. محصول آن غلات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
عیدی و نوروزی از شه هیچ نستانم مگر
بارگی خاص وترکی درج گوهر بر میان.
؟ ( از المعجم ).
نه حافظ می کند تنها دعای خواجه تورانشاه ز مدح آصفی خواهد جهان عیدی و نوروزی.
حافظ.
بغیر حلقه جوشن چو عیدی اطفال ندیده اند خلایق به دست خویش درم.
علی خراسانی ( از آنندراج ).
|| عطا و هدیه. ( فرهنگ فارسی معین ).عیدی. ( اِخ ) دهی از دهستان گابریک بخش جاسک شهرستان بندرعباس با 193 تن سکنه. آب آن از رودخانه هیرمند. محصول آن غلات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
عیدی . (اِخ ) دهی از دهستان گابریک بخش جاسک شهرستان بندرعباس با 193 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند. محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
عیدی . (ص نسبی ، اِ مرکب ) آنچه روزهای اعیاد به کسی دهند. (آنندراج ). عطا و بخشش و خلعت و هدیه ای که در روز عید به کسی دهند. (ناظم الاطباء). آنچه در عید قربان و عید فطر و توسعاً در نوروز وجز آن ، سران به زیردستان دهند از زر و سیم و جز آن .دست لاف . عیدانه . (یادداشت مرحوم دهخدا) :
عیدی و نوروزی از شه هیچ نستانم مگر
بارگی ّ خاص وترکی درج گوهر بر میان .
نه حافظ می کند تنها دعای خواجه تورانشاه
ز مدح آصفی خواهد جهان عیدی و نوروزی .
بغیر حلقه ٔ جوشن چو عیدی اطفال
ندیده اند خلایق به دست خویش درم .
|| عطا و هدیه . (فرهنگ فارسی معین ).
عیدی و نوروزی از شه هیچ نستانم مگر
بارگی ّ خاص وترکی درج گوهر بر میان .
؟ (از المعجم ).
نه حافظ می کند تنها دعای خواجه تورانشاه
ز مدح آصفی خواهد جهان عیدی و نوروزی .
حافظ.
بغیر حلقه ٔ جوشن چو عیدی اطفال
ندیده اند خلایق به دست خویش درم .
علی خراسانی (از آنندراج ).
|| عطا و هدیه . (فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ عمید
پول یا چیز دیگری که در روز عید، به خصوص عید نوروز، به کس دیگر می دهند.
دانشنامه عمومی
عیدی یا عیدانه هدیه ای است که معمولاً توسط بزرگترهای خانواده یا دوستان خانوادگی به کوچکترهای خانواده به عنوان بخشی از مراسم دو عید مسلمانان، عید فطر و عید قربان یا عید سال نو ایرانیان نوروز داده می شود.
پاکت سرخ
عیدی شبیه به دریافت یک هدیه تولد است و رایج ترین نوع عیدی دادن پول به کوچکترهاست.
در ایران، همچنین به پاداش آخر سال کارکنان و کارمندان، عیدی می گویند.
پاکت سرخ
عیدی شبیه به دریافت یک هدیه تولد است و رایج ترین نوع عیدی دادن پول به کوچکترهاست.
در ایران، همچنین به پاداش آخر سال کارکنان و کارمندان، عیدی می گویند.
wiki: عیدی
پیشنهاد کاربران
تصویر های چاپ سنگی که تا اواخر دوره قاجاریه ملاهای مکتب خانه ها عیدانه را به شاگردان می دادند و تعدادشان نزد هر شاگرد سالهای حضور او در مکتب را می نمود. از دائرة المعارف ( دانشنامه ) فارسی مصاحب.
در پهلوی " نیوک " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
برابر پارسی عیدی واژه روزبهانه است، چرا که عید به معنای روزبه می باشد.
برگرفته از نسک زبان پاک نوشته استاد کسروی
برگرفته از نسک زبان پاک نوشته استاد کسروی
کلمات دیگر: