گوش بری
فارسی به انگلیسی
gyp
فارسی به عربی
سمک القرش
مترادف و متضاد
متقلب، سگ دریایی، کوسه ماهی، گوش بری
فرهنگ فارسی
۱ - بریدن گوش قطع گوش. ۲ - بحیله پول و مال از دیگری گرفتن مغبون کردن در معامله .
لغت نامه دهخدا
گوش بری. [ ب ُ ] ( حامص مرکب ) قطع گوش. || عمل گوش بر. رجوع به گوش بر و گوش بریدن شود.
واژه نامه بختیاریکا
چک و چُلمه؛ سُلمه چُلمه
کلمات دیگر: