کلمه جو
صفحه اصلی

قوم و خویشی

فارسی به انگلیسی

relative, kinsman


فارسی به عربی

قریب

مترادف و متضاد

kinship (اسم)
نسبت، بستگی، خویشاوندی، قوم و خویشی، خویشی

consanguinity (اسم)
قوم و خویشی، خویشی صلبی

kindred (صفت)
قوم و خویشی


کلمات دیگر: