کلمه جو
صفحه اصلی

عید گرفتن

فارسی به عربی

احتفل

مترادف و متضاد

celebrate (فعل)
علم کردن، تقدیس کردن، جشن گرفتن، تجلیل کردن، عیدگرفتن، ایین نگاهداشتن

فرهنگ فارسی

جشن گرفتن بر پا کردن عید عید کردن

لغت نامه دهخدا

عید گرفتن. [ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) جشن گرفتن. برپاکردن عید. عید کردن. رجوع به عید و عید کردن شود.


کلمات دیگر: