کلمه جو
صفحه اصلی

ناصریان

دانشنامه عمومی

واژه ناصریان یا نصارا (به انگلیسی: Nazaraeans، Nazoraeans) از کلمه عبری נצר نَصَرَ به معنای "نگه داشتن" و "حفظ کردن" گرفته شده و برای تشخیص فرقه ای از قوم یهود استفاده می شده که اعتقاد داشتند عیسی، مسیحا بوده است. وقتی این فرقه به جهان غیر یهودی منشعب شد و با اقوام و نژادهای دیگر پیوند گرفت، با عنوان آئین مسیحی شناخته شد. ناصریان عموماً به عنوان مسیحیانی شناخته شده اند که ادعا می کتتدتحت رهبری یعقوب عادل(یکی از شاگردان عیسی) بوده اند.در انجیل متی اصطلاح ناصری برای عیسی ناصری به کار رفته است. اشاره به فرقه نَصارا (به صورت جمع) برای اولین بار در عهد جدید توسط ترتلس انجام می گیرد. پس از ترتلس این نام تا حدود قرن چهارم به کار نمی رود.
اکثر محققان الهیات مسیحی، در قرن بیستم بر اساس ارجاعات مکرر کلیساهای اولیه متوجه انجیلی شده اند که برای ناصریان رسمیت داشته است. آنان معتقدندانجیل ناصریان را با وجود همه شباهت ها به عنوان انجیلی متفاوت از انجیل عبرانیان و انجیل ابیونی ها باید دانست. انجیل ناصریان یک انجیل مفقود است و نسخه کامل آن در دسترس نیست. قسمت هایی به صورت اشارات و نقل قول هایی باقی مانده که توسط شنیملچر(Schneemelcher) در کتاب آپوکرفای عهد جدید در ۳۶ آیه بازسازی شده است.همهٔ آنچه که از اصل متن این انجیل باقی مانده عدد گذاری ها، نقل قول ها و تفسیرهایی از چند پدر کلیسایی هگسیپوس (Hegesippus)، اوریجن(Origen)، یوسیبوس(Eusebius) و جروم(Jerome)بوده است.
قرآن از عیسی با نامی که نظیر «نصارا» باشد ـ همچنان که انجیلها آورده اندـ یا نامی که عیسی را به شهر خاصی مرتبط سازد، هرگز یاد نکرده است.به احتمال زیاد ارتباطی بین واژه «نصرانی» که مکرر قرآن از آن برای اشاره به مسیحیان استفاده می کند با «فرقه ناصریان» وجود دارد.

دانشنامه آزاد فارسی

ناصریان (Nazarenes)
تابلوی حضرت مریم و الیصابات، اثر فردریک اوربک
(یا: نازاریان) گروهی از نقاشان آلمانی و اتریشی که در اوایل قرن ۱۹ بیشتر در رم فعالیت داشتند و با هدف احیای هنر دینی، به الگو هایی از قرون وسطا و دورۀ رنسانس رو آوردند. گروه در ۱۸۰۹ در وین تشکیل شد و چندی بعد سفارش های بزرگی، به ویژه دیوارنگاره، از رم گرفت. نام گروهْ حاصلِ شیوۀ زندگی و جامۀ رهبانی اعضای آن بود. ناصریان در بسیاری از جنبه ها، ظهور احیاگران هنر پیشارافائلی را در انگلیس بشارت می دادند. واکِنرودر و شلگل، نویسندگان شیفتۀ هنر قرون وسطا، با آثار خویش موجب تقویت جنبشی شدند که اُوِربِک از اهالی لوبک آغاز کرد؛ او با نقاشان جوان دیگری در ۱۸۱۰، نوعی کارگاه رهبانی در دیر متروک سان ایزیدورو در رم برپا کرد. اعضای گروه در ۱۸۲۸ عبارت بودند از پفور از فرانکفورت، فوگل از زوریخ، کورنلیوس از دوسلدورف، شادو و فایت از برلین، اشنور فون کارولسفلت از لایپزیگ، و فوریش و اشتاینله از وین. گوته و دیگران، هنر ایشان را با طنز، «دینی ـ میهنی»، «هنری ـ کاتولیکی»، «رمانتیک» و «پیشا رافائلی» خواندند؛ هیچ یک از این توصیف ها به دور از واقعیت نبودند. احیای نقاشی دیواری از اهداف آنان بود، و اجرای دیوارنگاره های کاخ بارتولدی (اکنون در برلین) را توسط کورنلیوس، اوربک، فایت، و شادو در پی داشت. سبک کار آنان را روی هم رفته می توان خشک و بی رمق توصیف کرد.


کلمات دیگر: