کلمه جو
صفحه اصلی

روحیه


برابر پارسی : خوی

فارسی به انگلیسی

cheer, esprit, frame, mood, morale, spirit, temperament, mentality

morale, mood, spirits, mentality, temperament, cheer, esprit


cheer, esprit, frame, mood, morale, spirit, temperament


فارسی به عربی

روح , روح معنویة , عقلیة , مغزی

فرهنگ اسم ها

اسم: روحیه (دختر) (عربی) (تلفظ: ruhiyye) (فارسی: روحیه) (انگلیسی: ruhiyye)
معنی: حالات روانی یک فرد

مترادف و متضاد

spirit (اسم)
معنی، روح، جان، روان، جرات، رمق، روحیه، مشروبات الکلی

morale (اسم)
دلگرمی، روحیه، روحیه جنگجویان، روحیه افراد مردم

moral (اسم)
معنی، پند، اخلاق، سیرت، روحیه

morality (اسم)
اخلاق، سیرت، روحیه، اخلاقیات

mentality (اسم)
اندیشه، مشعر، قوه ذهنی، طرز فکر، ذهن، روحیه

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - مونث روحی کیفیات روحی . ۲ - مجموعه کیفیات نفسانی و و حالات روانی یک فرد جمع روحیات .

(جمع آن روحیه‌ها و روحیات است) حالت روحی یا عاطفی


جملات نمونه

روحیه‌ی اعضای تیم ما خوب بود

the morale of our team members was high


چون در امتحان رد شده روحیه‌اش خراب است

he is in the dumps because he failed in the exam


روحیه‌ی بد، روحیه‌ی پایین

low spirits, low morale


روحیه‌ی خوب، روحیه‌ی بالا

high sprits, high morale


روحیه‌ی خود را باختن، روحیه‌ی خود را از دست دادن

to become demoralized, to lose one's morale, to droop


روحیه‌ی کسی را خراب کردن، تضعیف روحیه کردن

to demoralize someone, to dampen one's morale, to psych, to intimidate


فرهنگ معین

(یِّ ) [ ع . ] (ص نسب . )۱ - مؤنث روحی ، کیفیات روحیه . ۲ - مجموعة کیفیات نفسانی و حالات روانی یک فرد. ج . روحیات .

لغت نامه دهخدا

( روحیة ) روحیة. [ حی ی َ ] ( ع ص نسبی ) مؤنث روحی ، کیفیات روحیه. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اِ ) مجموعه کیفیات نفسانی و حالات روانی یک فرد. ج ، روحیات. ( فرهنگ فارسی معین ).

روحیة. [ حی ی َ ] (ع ص نسبی ) مؤنث روحی ، کیفیات روحیه . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِ) مجموعه ٔ کیفیات نفسانی و حالات روانی یک فرد. ج ، روحیات . (فرهنگ فارسی معین ).


پیشنهاد کاربران

بنظر من اسم دخترانه روحیه بمعنی دختر مهربان است بسیار اسم زیبایی است

روحیه به چم حالتهای روانی است. همانند غم و شادی، خستگی و سرحالی و . . . است. پس روحیه به چگونگی حالتهای روانی گفته می شود. بنابراین:
روحیه : روانگونگی/روان گونگی/ روان گونگی

شادمانی/ رواندرستی/ شادفری

روحیه. .
انسان با روحیه انسانی با مایه زیاد از کیفیتهای مثبت روحانی یا انسانی پر مایه روحی که پر از ایمان، پرامید، پرکار، پرحوصله، پرصبر، پراستقامت، پرتوان، پرتلاش، پرپذیرش، پرشهامت و. . . . دارای خصایص روحانی زیاد که در برابر ناملایمات زندگی خرد نشود و کم نیاورد و نهایتا به اهداف مثبت و عالیه انسانی برسد و خود و دیگران را نجات دهد

کسی را شاد کردن وبه او انرژی مثبت دادن


Confidence

کسی رو شاد کردن


روحیه : انرژی مثبت ، شاد کردن
توضیح : وقتی کسی غمگین است و تسلیم سختی شده است ما با حرف های مثبت در واقع به او روحیه داده ایم .
***
مثال : علی شکست خورد و نیاز به روحیه داشت ، چه کسی بهتر از مادر ! مادر امد و به او روحیه بخشید و انگاری علی از نو متولد شده بود!!

روحیه برابر با درون گونگی ، خوی و سرشت است.
روحیه دادن برابر با دلگرمی دادن است.
افزون بر این روحیه همیشه برابر با شادمانی و شور با ارزش نیست شاید روحیه کسی درشت خویی یا بد رفتاری باشد، نکته برجسته چگونگی درونی آن کس می باشد.


کلمات دیگر: