مترادف رهنمود : ارشاد، پند، دلالت، راهنمایی
رهنمود
مترادف رهنمود : ارشاد، پند، دلالت، راهنمایی
فارسی به انگلیسی
counsel, guidance, guide, guideline, prescription, recipe, wayfaring
فارسی به عربی
توجیه
مترادف و متضاد
راهنمایی، راهنما، رهبری، راهنمایی کردن، هدایت، رهنمود
رهنمود، امریه
ارشاد، پند، دلالت، راهنمایی
پیشنهاد کاربران
سفارش، 1 - فَرنودخواست، فرنود خواستن 2 - فرنودآوری، گواه آوری، فَرنایش، گوواکی ( فرهنگ پهلوی ) ، ره نمودآوری، 3 - استدلال
پیشنهاد. راه جدید
راهنمایی کردن ، پیشنهاد
ارشاد - گواه آوری - رهنمود آوری - استدلال آوری.
اشاره کردن . . راهنمایی کردن
راه راست
راهنمایی_هدایت
کلمات دیگر: