برابر پارسی : پراکندن
شایع کردن
برابر پارسی : پراکندن
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( مصدر ) منتشر کردن فاش کردن .
لغت نامه دهخدا
شایع کردن. [ ی ِ ک َ دَ ]( مص مرکب ) فاش کردن. آشکارا کردن. ظاهر نمودن. به این و آن گفتن. همه کس مطلع شدن. منتشر ساختن : خان را بشارت داده آمد تا... این خبر شایع و مستفیض کنند چنانکه بدور و نزدیک رسد. ( تاریخ بیهقی ).
کلمات دیگر: