سبیلو. [ س ِ ] ( ص نسبی ) سبیل کلفت. سبیل گنده. آنکه بروتی کلان دارد. || سبیل دار. در مقابل سبیل تراشیده. کسی که سبیل خود را نتراشد.
کسی که دارای سبیل زیاد است ( عامیانه ) Someone with mustacheفردی که سبیل زیاد یا خوبی دارد ( عامیانه )
( ( نعیم سینی زیربغل دستمال دستش را کشید روی قفسه پرونده ها زیر عکس مرد سبیلو و سرخس پر پیچ وتاب . ) ) ( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 11 . ) )