کلمه جو
صفحه اصلی

شرحه


مترادف شرحه : پاره، تکه، قطعه

فارسی به انگلیسی

slice, lump, piece

slice


lump, piece


مترادف و متضاد

پاره، تکه، قطعه


فرهنگ فارسی

قطعه گوشت، پاره گوشت، پاره پاره، قطعه قطعه
( اسم ) قطعه گوشت پاره گوشت . یا شرحه شرحه . پاره پاره قطعه قطعه .

فرهنگ معین

(شَ حَ یا حِ ) [ ع . شرحة ] (اِ. ) پارة گوشت .

لغت نامه دهخدا

( شرحة ) شرحة. [ ش َ ح َ ] ( ع اِ ) قطعه ای از گوشت مانند شریحة و شریح یا قطعه ای از گوشت فربه بدرازابریده. ( از تاج العروس ). پاره گوشت فربه بدرازابریده ، یا عام است. ( از منتهی الارب ). || قطعه ای از گوشت. ( از اقرب الموارد ) ( تاج العروس ). یک پرده. یک ورقه از گوشت. ( یادداشت مؤلف ) :
پرده کوچک چو یک شرحه کباب
می بپوشد صورت صد آفتاب.
مولوی.
|| آهوی کشته خشک نابریده. ( منتهی الارب ).
- شرحه شرحه ؛ پارچه پارچه. ( غیاث اللغات ). پاره پاره. قطعه قطعه. پارچه پارچه. ( ناظم الاطباء ). ریش ریش :
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق.
مولوی.
ده زکوة روی خوب ای خوبرو
شرح جان شرحه شرحه بازگو.
مولوی.

شرحة. [ ش َح َ ] ( اِخ ). ابن عوّةبن حجیةبن وهب بن حاضر. از بنی سامةبن لؤی است. ( از تاج العروس ) ( از منتهی الارب ).

شرحة. [ ش َ ح َ ] (ع اِ) قطعه ای از گوشت مانند شریحة و شریح یا قطعه ای از گوشت فربه بدرازابریده . (از تاج العروس ). پاره ٔ گوشت فربه بدرازابریده ، یا عام است . (از منتهی الارب ). || قطعه ای از گوشت . (از اقرب الموارد) (تاج العروس ). یک پرده . یک ورقه از گوشت . (یادداشت مؤلف ) :
پرده ٔ کوچک چو یک شرحه کباب
می بپوشد صورت صد آفتاب .

مولوی .


|| آهوی کشته ٔ خشک نابریده . (منتهی الارب ).
- شرحه شرحه ؛ پارچه پارچه . (غیاث اللغات ). پاره پاره . قطعه قطعه . پارچه پارچه . (ناظم الاطباء). ریش ریش :
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق .

مولوی .


ده زکوة روی خوب ای خوبرو
شرح جان شرحه شرحه بازگو.

مولوی .



شرحة. [ ش َح َ ] (اِخ ). ابن عوّةبن حجیةبن وهب بن حاضر. از بنی سامةبن لؤی است . (از تاج العروس ) (از منتهی الارب ).


فرهنگ عمید

قطعۀ گوشت، پارۀ گوشت.
* شرحه شرحه: [قدیمی] پاره پاره، قطعه قطعه.

قطعۀ گوشت؛ پارۀ گوشت.
⟨ شرحه‌شرحه: [قدیمی] پاره‌پاره؛ قطعه‌قطعه.


پیشنهاد کاربران

پاره - تکه تکه

شّرْحه شّرْحه: پاره پاره
( ( سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق. ) )
( شرح مثنوی شریف، فروزان فر ، بدیع الزمان ، چاپ هشتم ، 1375 . ص 9 )



کلمات دیگر: