مترادف زیرکانه : استادانه، ماهرانه، محیلانه، هوشمندانه، هوشیارانه
زیرکانه
مترادف زیرکانه : استادانه، ماهرانه، محیلانه، هوشمندانه، هوشیارانه
فارسی به انگلیسی
brilliantly, cannily, intelligent, knowingly, nimbly, penetrating, perspicaciously, sage, shrewdly, subtle, subtly
مترادف و متضاد
استادانه، ماهرانه، محیلانه، هوشمندانه، هوشیارانه
با هوش، دانا، کاردان، فهمیده، عارف، زیرکانه، با ادراک
فرهنگ فارسی
از روی عقل و بینش و فراست با تیز هوشی و بصیرت .
لغت نامه دهخدا
زیرکانه. [ رَن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) از روی عقل و بینش و فراست. با تیزهوشی و بصیرت. مانند زیرکان :
به از آن نیست کز چنین خطری
زیرکانه برآورم سفری.
سوءالی زیرکانه کرد سختش.
به از آن نیست کز چنین خطری
زیرکانه برآورم سفری.
نظامی.
دگرباره شه بیداربختش سوءالی زیرکانه کرد سختش.
نظامی.
رجوع به زیرک شود.پیشنهاد کاربران
باهوش
هوشمندانه، از روی فکر کردن
از روی فکر، هوشمندانه
زیرک، زرنگ، باهوش
متضاد: آشکار کردن
مترادف: هوشمندانه
مترادف: هوشمندانه
زیرکانه هم معنی میشه مخفی کردن
یعنی یواشکی کاری مردن
یعنی هوشمندانه یعنی باهوش
از روی هوش وخرد، هوشمندانه
پنهان کاری
هوشمندانه
هوشمندانه کار کردن
یواشکی کاری را انجام دادن
مترادف:جسورانه، هوشمندانه، عاقلانه
سلام من دختر کرهای هستم امیدوارم روز خوبی داشته باشیدمن تو ایران بزرگ شدمبعد رفتم کره تامادرم رو پیداکنم مادرم هان هیوجو ختما می شاسی بازیگر دونگی مادرم هان هیوجوخداحافظ شما
کلمات دیگر: