کلمه جو
صفحه اصلی

رگزنی


مترادف رگزنی : حجامت، فصد

فارسی به انگلیسی

phlebotomy, blood-letting, bloodletting, bleeding

bloodletting, bleeding


مترادف و متضاد

bloodletting (صفت)
رگزنی

phlebotomy (اسم)
حجامت، خون گیری، فصد، رگ زنی

depletion (اسم)
خون گیری، تقلیل، تخلیه، نقصان، تهی سازی، رگ زنی، نهی سازی

حجامت، فصد


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بخاطر درمان بعضی بیماری هااز شاهرگ خون می گیرند که به آن رگ زنی می گویند که از آن به مناسبت در بابهای صوم، حج و تجارت سخن گفته اند.
رگ زنی، رگ زدن، خون گرفتن از راه رگ جهت درمان است.
درمان با رگ زنی
عمل رگ زنی یا فصد از راههای درمان برخی بیماریها است و پیشوایان معصوم علیهم السّلام نیز از آن استفاده می کردند.
رگ زنی روزه دار
رگ زدن، حجامت کردن و مانند آن بدون ضرورت، در صورتی که موجب ضعف گردد، بر روزه دار مکروه است.
رگ زنی مُحرم
...


کلمات دیگر: