مترادف ساروان : ساربان، شتربان، قافله سالار
متضاد ساروان : کاروانی
ساربان، شتربان، قافلهسالار ≠ کاروانی
ساروان . (اِخ ) دهی است از دهستان شهر ویران بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد، واقع در 9500 گزی جنوب خاوری مهاباد و 12500 گزی خاور راه شوسه ٔ مهاباد به سردشت . کوهستانی ، هوای آن معتدل مالاریائی ، آب آن از چشمه ، و محصول آن غلات و توتون است ، 83 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری مشغولند. از صنایع دستی محلی جاجیم بافی در آن معمول است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
ساروان . (اِخ ) ناحیتی است (به خراسان از گوزکانان ) اندر کوهها. و مردمانی اند شوخ روی و جنگی و دزدپیشه و ستیزه کار و بیوفا و خونخواره واندر میان ایشان عصبیتی است دائم . (حدود العالم ).
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
اسدی (گرشاسبنامه ).
ساربان#NAME?