کلمه جو
صفحه اصلی

سخن راندن


مترادف سخن راندن : سخن گفتن، صحبت کردن، حرف زدن، سخن رانی کردن

فارسی به انگلیسی

to deliver a speech


مترادف و متضاد

سخن‌گفتن، صحبت کردن، حرف زدن، سخن‌رانی کردن


فرهنگ فارسی

( مصدر ) نطق کردن تقریر کردن .

لغت نامه دهخدا

سخن راندن. [ س ُ خ َ دَ ] ( مص مرکب ) نطق کردن. تقریر کردن :
از این در سخن چند رانم همی
همانا کرانش ندانم همی.
فردوسی.
قاصد چو بسی درین سخن راند
مسکین پدر عروس درماند.
نظامی.
سخن راند زَاندازه کار خویش
ز بی روزی صلح و پیکارخویش.
نظامی.

پیشنهاد کاربران

ایراد کردن

سخن راندن: گفتگو کردن.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۵۵ ) .


کلمات دیگر: