کلمه جو
صفحه اصلی

ردیابی


مترادف ردیابی : پی جویی، پیگیری، ردگیری

مترادف و متضاد

detection (اسم)
بازرسی، کشف، ردیابی، بازیابی، بروز، اکتشاف، یافت، تفتیش

tracing (اسم)
ردیابی، ترسیم

پیجویی، پیگیری، ردگیری


فرهنگ عمید

دنبال کردن رد و اثر کسی یا چیزی.

دانشنامه آزاد فارسی

ردیابی (رایانه). ردیابی (رایانه)(trace)
اجرای یک برنامه به نحوی که ترتیب عباراتی که اجرا می شوند قابل مشاهده باشد.

پیشنهاد کاربران

tracking


کلمات دیگر: