شوفر

مادر وپدرم که برای من تعریف کردن شوفردر زمان قدیم در کردستان هم معنای راننده میداد هم آچر فرانسه و هم معنای کسی که بغل دست راننده میشیند یا همان دستیار راننده
پس من هم با حمید رضا موافقم

مادر وپدر من که برای من در مورد این کلمه تو ضیح دادن این کلمه در زمان قدیم در کردستان سه معنی داشت یکی راننده یکی آچر فرانسه یکی دیگه یعنی شاگرد راننده ولی من با دومی که گفتم یعنی راننده بیشتر موافقم اینم از نظر من اگر دوست داشتید از این نظر من کمک بگیرید
پس منم با نظر حمید رضا موا فقم

کلمه شوفر یعنی همه فن حریف به فرض مثال اگر در بیابان ازلحاظ فنی ماشین عیب کرد خود شوفر بتواند از پس کار بر بیاد آشنای کامل با جاده داشته باشد در شرایط سخت زمستان وجاده های برف گیر بتواند به راحتی عبور کند در کل شوفر یعنی در حوادث رانندگی تا رسیدن امداد خودش یک پا دکتر باشه شوفر یعنی مهندس راه ترابری شوفر یعنی کارشناس راهنمایی و رانندگی. ودر شرایط لازم بتواند یک قاضی باشد و به قدیمی ها شوفر یعنی آچار فرانسه

این کلمه از واژه شوف فرانسوی به معنی گرم کردن آمده و قبلا کسی که زغال سنگ را داخل لوکوموتیو می ریخت تا کوره لوکوموتیو را داغ کند و به حرکت افتد راشوفر یعنی گرم کننده می نامیدند که باتوجه به اینکه شخص شوفر راهبری قطارراهم به عهده داشت لذا بعدها به راهبر قطار هم گفتند شوفر و پس از ان کلمه شوفر به رانندگان اتومبیل هم تعمیم داده شد لازم به ذکراست کلمه شوفاژ هم که درگرمایش ساختمان بکارمیرود ازاین کلمه آمده است

شاید این جمله براى اکثر مردم بعید باشد اما در قسمتی از مناطق آذربایجان شوفر بمعنی داماد و یا شوهر خواهر محسوب میشود این مسئله رو من در خدمت با دوستانی که اهل میاندوآب بودند بیان کردند در صحبتشان میگفت که فلانی شوفر ماست و من فکر میکردم که وضعشان خیلی بالاست که راننده دارند بعد بمن گفت که یعنى دامادمان است بنظرتون جالبه نه؟

شوفر، سوفر ، سفر ، مسافرت همه هم خانواده هستند و به معنی زندگی در همه جا است

شوفر از یک جمله درست شده در زمانهای قدیم به شب میگفتند ( شو ) وبه فرمان هم لغب ( فر ) را دادند ودر خلاصه به کسی که شب فرمان وسیله ای را هدایت میکرد میگفتند شوفر و ممنونم از همه دوستانم از حمید رضا شیما امیر و کوروش وصمد عزیز

کلمه مقدس شوفر که در اولین دوره ی ایجاد تصدیق پایه یکم نام گرفت.

ش: شهامت
و: واقف و وقف کننده
ف: فهیم و با منطق
ر: رشادت