مترادف سپوزکار : بی قید، پشت گوش انداز، تنبل، مماطله کار متضاد سپوزکار : متعهد، مسئول، وظیفه دان، وظیفه شناس، زرنگ
کسی که در کارها درنگ و تٲخیر کند، سست و کاهل: هر که باشد سپوزکار به دهر / نوش در کام او شود چون زهر (ابوشکور: شاعران بی دیوان: ۸۶ ).