lewd (صفت)هرزه، شهوت پرست، ناشی از هرزگیlecherous (صفت)شهوانی، شهوت پرستvoluptuous (صفت)شهوانی، خوش گذران، شهوت انگیز، شهوت پرست، شهوترانsalacious (صفت)هرزه، شهوانی، شهوت پرست، شهوتران
شهوت پرست. [ ش َهَْ وَ پ َ رَ ] ( نف مرکب ) هواپرست. ( آنندراج ). ابن فرجه. ( یادداشت مؤلف ). پیرو شهوات نفسانی : گنهکار و خودرای و شهوت پرست بغفلت شب و روز مخمور و مست.سعدی.مشو تابع نفس شهوت پرست که هر ساعتش قبله ای دیگر است.سعدی.چو مرد سماع است شهوت پرست به آواز خوش خفته خیزد نه مست.سعدی.