مترادف سبوح : باری تعالی، مقدس، منزه، پاک، مبرا
سبوح
مترادف سبوح : باری تعالی، مقدس، منزه، پاک، مبرا
فرهنگ اسم ها
اسم: سبوح (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: sabbuh) (فارسی: سَبُوح) (انگلیسی: sabbuh)
معنی: بسیار پاک، از نام های پروردگار
معنی: بسیار پاک، از نام های پروردگار
مترادف و متضاد
۱. باریتعالی
۲. مقدس
۳. منزه، پاک، مبرا
فرهنگ فارسی
یکی ازصفات باری تعالی، که فقط اوراتسبیح میکنند
( صفت ) خدای تعالی ( زیرا او را تسبیح گویند ) .
نام اسب ربیعه ابن جشم
( صفت ) خدای تعالی ( زیرا او را تسبیح گویند ) .
نام اسب ربیعه ابن جشم
فرهنگ معین
(سُ بُّ ) [ ع . ] (ص . ) خدای تعالی (زیرا او را تسبیح گویند. )
لغت نامه دهخدا
سبوح. [ س َ ] ( ع ص ) شناور. || اسب خوش رفتار. ( منتهی الارب ). فرس سبوح. ( اقرب الموارد ). اسب تیزرو. ( دهار ).اسبی که گویی آشنا میکند در رفتن. ( مهذب الاسماء ).
سبوح. [ س ُ / س َب ْ بو ] ( ع ص ) از صفات باری تعالی است زیرا که او را تسبیح و منزه از هر بدی میکنند. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ).
سبوح. [ س َب ْ بو ] ( اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی. ( مهذب الاسماء ). یکی از اسماء الهی. ( غیاث ) ( آنندراج ). یکی از اسماء حُسنی ̍ است. ( مؤلف ). گاهی از این لفظ اشارت باشد بسبوح قدوس ربنا و رب الملائکة و الروح. ( غیاث ) :
ترک سبوح گفته وقت صبوح
عابدان سبحه ها دراندازند.
سبوح.[ س َ ] ( اِخ ) نام اسب ربیعةبن جشم. ( منتهی الارب ).
سبوح. [ س ُ / س َب ْ بو ] ( ع ص ) از صفات باری تعالی است زیرا که او را تسبیح و منزه از هر بدی میکنند. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ).
سبوح. [ س َب ْ بو ] ( اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی. ( مهذب الاسماء ). یکی از اسماء الهی. ( غیاث ) ( آنندراج ). یکی از اسماء حُسنی ̍ است. ( مؤلف ). گاهی از این لفظ اشارت باشد بسبوح قدوس ربنا و رب الملائکة و الروح. ( غیاث ) :
ترک سبوح گفته وقت صبوح
عابدان سبحه ها دراندازند.
خاقانی.
|| ( ع ص ) بسیار پاک. ( مهذب الاسماء ) ( آنندراج ).سبوح.[ س َ ] ( اِخ ) نام اسب ربیعةبن جشم. ( منتهی الارب ).
سبوح . [ س َ ] (ع ص ) شناور. || اسب خوش رفتار. (منتهی الارب ). فرس سبوح . (اقرب الموارد). اسب تیزرو. (دهار).اسبی که گویی آشنا میکند در رفتن . (مهذب الاسماء).
سبوح . [ س َب ْ بو ] (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی . (مهذب الاسماء). یکی از اسماء الهی . (غیاث ) (آنندراج ). یکی از اسماء حُسنی ̍ است . (مؤلف ). گاهی از این لفظ اشارت باشد بسبوح قدوس ربنا و رب الملائکة و الروح . (غیاث ) :
ترک سبوح گفته وقت صبوح
عابدان سبحه ها دراندازند.
|| (ع ص ) بسیار پاک . (مهذب الاسماء) (آنندراج ).
ترک سبوح گفته وقت صبوح
عابدان سبحه ها دراندازند.
خاقانی .
|| (ع ص ) بسیار پاک . (مهذب الاسماء) (آنندراج ).
سبوح . [ س ُ / س َب ْ بو ] (ع ص ) از صفات باری تعالی است زیرا که او را تسبیح و منزه از هر بدی میکنند. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).
سبوح .[ س َ ] (اِخ ) نام اسب ربیعةبن جشم . (منتهی الارب ).
فرهنگ عمید
از نام های خداوند.
پیشنهاد کاربران
پاکی
سبوح در لغت به معنی چیز و کسی که از هر گونه زشتی مبرا و پاک باشد یکی از اسماء یا صفات خداوند تبارک و تعالی می باشد
قدّوس در لغت به معنی طهارت و پاکی است و از ریشه قدس می باشد و یکی از صفات خداوند متعال می باشد به معنی پاک و مبرا بودن خداوند متعال از عیب ها و نقص ها استعمال می شود
صفت بالای تنزیه برای خداوند
کلمات دیگر: