کلمه جو
صفحه اصلی

رمیدگی


مترادف رمیدگی : فرار، گریز، بیزاری، کراهت، نفار، نفرت

فارسی به انگلیسی

disillusion, indignation

فارسی به عربی

خوف

مترادف و متضاد

فرار، گریز


بیزاری، کراهت، نفار، نفرت


۱. فرار، گریز
۲. بیزاری، کراهت، نفار، نفرت


scare (اسم)
سهم، خوف، بیم، هیبت، رم، رمیدگی

فرهنگ فارسی

ترس هول و هراس گریز و فرار

لغت نامه دهخدا

رمیدگی. [ رَ دَ / دِ ] ( حامص ) ترس. هول و هراس. || گریز و فرار. || نفرت. ( ناظم الاطباء ). نفور. اشمئزاز.دوری با وحشت و تنفر و کراهت. رجوع به رمیدن شود.

فرهنگ عمید

ترس و گریز، حالت فرار و گریز از مردم.

دانشنامه عمومی

رَمیدگی به حالتی گفته می شود که جانوری از حالت اهلی بودن درآمده و به زندگی ددانه و وحش بازگشته باشد.
کودک رمیده
گربه رمیده
یک جانور یا جاندار رمیده اگر به محیطی غیر بومی وارد شود و زادوولد کند ممکن است تعادل اکوسیستم آن محل را به هم بزند و باعث انقراض برخی از گونه های دیگر شود. اما بر عکس، اگر یک جانور اهلی شده برمد و به محیط زیست پیشین خود بازگردد این امر می تواند اثر مثبتی بر بازگشت توازن زیستی به آن محیط داشته باشد.
گیاهانی که به حالت وحش بازمی گردند را گیاهان گریخته، یا بومی شده می نامند. متغیرهای بوم شناختی که در گیاهان گریخته دیده می شود همانندی زیادی با متغیرهای مشاهده شده در حیوانات رمیده دارد.
Christopher Lever, 1996. Naturalised birds: feral, exotic, introduced or alien? British Birds 89(8):367–368.

پیشنهاد کاربران

اشمئزاز، فرار، گریز، بیزاری، کراهت، نفار، نفرت

اشمئزاز


کلمات دیگر: