کلمه جو
صفحه اصلی

شفاء


برابر پارسی : بهبودی، تندرستی

مترادف و متضاد

cure (اسم)
علاج، دارو، شفاء

لغت نامه دهخدا

شفاء. [ ش ِ ] (اِخ ) بنت عبداﷲبن شمس العدویة القریشیه ، مکنی به ام سلیمان . از زنان صحابه ٔ نامدار است و در دوره ٔ جاهلیت نویسندگی میکرد. پیش از هجرت به اسلام گروید و به حفصة ام المؤمنین نوشتن آموخت . وی مورد توجه حضرت رسول (ص ) و عمر خلیفه ٔ ثانی بود. گویند نام وی لیلی و لقبش شفاء بود. شفاء در حدود سال 20 هجری . درگذشت . (از اعلام زرکلی ).


شفاء. [ ش ِ ] (ع اِ) دوا. ج ، اَشفیة. جج ، اَشافی . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). شفاء که اغلب به فتح شین تلفظ کنند به کسر است . (نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال 1 شماره ٔ 6 ص 7).
- شفاء از مسألتی ؛ جواب شافی دادن . تبیین و روشن کردن آن . (یادداشت مؤلف ).
|| (اِمص ) تندرستی . (ناظم الاطباء)(آنندراج ). صحت و تندرستی بعد از مرض ، و به فتح اول خطاست . (از غیاث اللغات ). بازگشت اخلاط به اعتدال . (تعریفات جرجانی ). و رجوع به شفا شود.


شفاء. [ ش ِ ] (ع مص ) دوا کردن . تندرستی دادن کسی را. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). بهتری دادن از مرض . (زمخشری ). آسانی دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). شفا دادن . (ترجمان القرآن چ دبیرسیاقی ص 61). || تندرستی خواستن برای کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || فروشدن آفتاب : شفت الشمس . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).


شفاء. [ ش ِ ] ( ع اِ ) دوا. ج ، اَشفیة. جج ، اَشافی. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). شفاء که اغلب به فتح شین تلفظ کنند به کسر است. ( نشریه دانشکده ادبیات تبریز سال 1 شماره 6 ص 7 ).
- شفاء از مسألتی ؛ جواب شافی دادن. تبیین و روشن کردن آن. ( یادداشت مؤلف ).
|| ( اِمص ) تندرستی. ( ناظم الاطباء )( آنندراج ). صحت و تندرستی بعد از مرض ، و به فتح اول خطاست. ( از غیاث اللغات ). بازگشت اخلاط به اعتدال. ( تعریفات جرجانی ). و رجوع به شفا شود.

شفاء. [ ش ِ ] ( ع مص ) دوا کردن. تندرستی دادن کسی را. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). بهتری دادن از مرض. ( زمخشری ). آسانی دادن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ). شفا دادن. ( ترجمان القرآن چ دبیرسیاقی ص 61 ). || تندرستی خواستن برای کسی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || فروشدن آفتاب : شفت الشمس. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

شفاء. [ ش ِ ] ( اِخ ) بنت عبداﷲبن شمس العدویة القریشیه ، مکنی به ام سلیمان. از زنان صحابه نامدار است و در دوره جاهلیت نویسندگی میکرد. پیش از هجرت به اسلام گروید و به حفصة ام المؤمنین نوشتن آموخت. وی مورد توجه حضرت رسول ( ص ) و عمر خلیفه ثانی بود. گویند نام وی لیلی و لقبش شفاء بود. شفاء در حدود سال 20 هجری. درگذشت. ( از اعلام زرکلی ).

دانشنامه آزاد فارسی

شِفاء
(یا: کتاب الشفاء) تألیف ابن سینا، کتابی به عربی، در حکمت و فلسفه، در ۴۱۲ق. این اثر کلان ترین اثر موجود در حکمت نظری و به ویژه منطق به شمار می رود و مشتمل است بر چهار کتاب: ۱. منطق، شامل نُه فن: مدخل، مقولات، باری ارمیناس (عبارت)، قیاس، برهان، جدل، سفسطه، خطابه، شعر. ۲. طبیعیات، شامل هشت فن: سماع طبیعی، سماء و عالم، کون و فساد، آثار علوی، علل اکوان، نفس، نبات، و طبایع حیوان. ۳. ریاضیات (تعلیمیات)، شامل چهار فن: هندسه، مجسطی (هیئت)، حساب، و موسیقی. ۴. الهیات، شامل ده مقاله: تعریف فلسفه و مباحث وجود؛ جوهر و اقسام آن؛ عرض و اقسام آن؛ حدوث و قدم و قوه و فعل؛ امور عامه، علل و غایات؛ وحدت و کثرت؛ شناسایی مبدأ اول؛ صدور کثرات از مبدأ اول؛ و بالاخره اشارۀ اجمالی به مبدأ و معاد، نبوت، پیدایش مدینه و امامت. مشهورترین جزء شفا همان الهیات است. شفا همواره مرجعی فلسفی بوده و بر آن بیش از ۸۰ شرح، حاشیه، تلخیص و ترجمه نگاشته اند. مشهورترین شروح بخش الهیات آن: کشف الخفاء علامه حلّی، عروةالوثقی علوی عاملی و شرح الهیات ملامهدی نراقی است، از تلخیص ها نیز می توان عون اخوان الصفاء علی فهم کتاب الشفا از بهاءالدین اصفهانی (فاضل هندی) و تلخیص منطق شمس الدین محمد خسروشاهی را نام برد. از مشهورترین حواشی بخش الهیات شفا: حواشی ملاصدرا، آقاحسین خوانساری، محمدباقر سبزواری؛ بر بخش طبیعیات: حواشی آقاجمال خوانساری و میرزا ابوالحسن جلوه؛ بر بخش منطق: حواشی و شروح میر سید احمد علوی. افزون بر گزارش های فوق، کتاب التحصیل بهمنیار، بیان الحق بضمان الصدق ابوالعباس لوکری و حتی المباحث المشرقیة فخر رازی بر پایۀ شفا به رشتۀ تحریر درآمده است. بخش هایی از شفا به زبان های لاتینی و آلمانی و انگلیسی ترجمه شده است. بخش سماع طبیعی آن را ذکاءالملک فروغی و قسمتی از بخش نفس را اکبر داناسرشت و بخش الهیات آن را سید احمد عریضی درب امامی به فارسی ترجمه کرده اند. قسمت طبیعیات و الهیات شفا در تهران ۱۳۰۵ق چاپ سنگی، و تمامی آن زیر نظر ابراهیم مدکور در قاهره، از ۱۹۵۲ به بعد، در چندین مجلد تصحیح و چاپ شده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی شِفَاءٌ: شفاء - بهبودی
ریشه کلمه:
شفی (۶ بار)

پیشنهاد کاربران

جان کندن ، وقتی میگیم خدا شَفات بده یعنی خدا مرگت بده


کلمات دیگر: