مترادف شلی : رخوت، سستی، نرمی، وارفتگی
شلی
مترادف شلی : رخوت، سستی، نرمی، وارفتگی
فارسی به انگلیسی
lameness
looseness, slackness, softness
flabbiness, flaccidity, hitch, hobble, lameness, laxity, limp, limpness, looseness, relaxation, slack, softness, wobbliness
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
رخوت، سستی، نرمی، وارفتگی
فرهنگ فارسی
از کار باز ماندن دست و پا شل شدن .
لغت نامه دهخدا
شلی . [ ش ُ ] (حامص ) حالت و چگونگی شل .
شلی. [ ش ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دیره بخش گیلان شهرستان شاه آباد. آب آنجا از رودخانه دیره. محصول عمده ٔآنجا غلات و پنبه و ذرت و لبنیات. تابستان حدود هوکانی و درکه میروند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
شلی. [ ش ُ ] ( حامص ) حالت و چگونگی شل.
شلی. [ ش ُ ] ( اِخ ) ( اِبرام ) یکی از بازیگران تآترهای روی حوضی و مظهر بی عرضگی و ننری و بچه ننه بودن و تنبلی و بیکارگی است. این «پرسوناژ» معمولاً با «سیاه » روی صحنه می آید. سر و وضع و لباسش از باطنش خبرمی دهد. معمولاً گیوه یا کفش هایش پیش پای او میرود و با وجود بزرگسالی بادبادکی بدست دارد و آب از دهانش سرازیر است. ابرام شلی را گاه به تمسخر اوس فرزی ( استاد فرزی )، یعنی آدم چابک و چالاک و جمع و جور و زبر وزرنگ می خوانند. در زبان عامیانه آدمهای لخت و سست وبیحال و بچه ننه را «ابرام شلی » یا «اوس فرزی » یا «اوس فرزی توی عروسی » می خوانند. ( فرهنگ لغات عامیانه ).
شلی. [ ش ِ ] ( اِخ ) پرسی بیش. شاعر غزلسرای انگلیسی ( 1792-1822م. ). وی در خانواده ای نجیب و معروف به جهان آمد و کودکی بشاش و سبکروح بود. بخشی از تعلیمات او را پدرش به عهده داشت و بخش دیگر را ادواردز کشیش متعهد بود. مادرش نیز برای او اشعار انگلیسی می خواند. چون پدر شلی غالباً در منزل با دوستان خود گفتگوهای سیاسی می کرد، روح حساس شلی تحت تأثیر این افکار قرار گرفت و بعدها در اشعارش تجسم یافت. در ده سالگی او را به مدرسه فرستادند. وی با چند تن از همشاگردیان خود دوست شدو برای آنان افسانه می گفت و با ایشان به کتابخانه می رفت. شلی در سال 1804م. به مدرسه ایتون که عموهایش در آن تدریس می کردند رفت و شش سال در آنجا به تحصیل پرداخت و غالباً با همشاگردیانش نزاع میکرد و همه او را «شلی دیوانه » می خواندند و با وجود این مرتب درس می خواند و جوایز عالی دریافت میکرد. وی بتدریج به انتشار نظم و نثر خود که هزینه چاپ آنرا پدربزرگش تقبل کرده بود پرداخت. در این ایام چند داستان نوشت. از میان شعرا، وی والتر اسکات و تامس گری را دوست می داشت و به شکار نیز علاقه فراوانی نشان میداد. هیجده ساله بود که وارد دانشگاه آکسفورد گردید و در آنجا بامردی به نام تامس جفرسن هوک آشنا شد. این مرد در کارهای هنری به شلی راهنماییهای بسیار کرد. بیشتر اشعاری که شلی طی سالهای 1812-13م. سروده بود منتشر نگردید، ولی هاریت معشوقه شاعر آنها را جمعآوری میکرد. نخستین منظومه وی ملکه ماب است که شلی آنرا نزد چند شاعر برجسته از جمله بایرون فرستاد و همه آنرا شعری عالی ، محکم و دارای تصوری شگفت انگیز دانستند. شلی چند سفر به ایرلند و ایتالیا رفت و مدتها با لرد بایرون - که از دوستان صمیمی اش بود - گذراند. مصنفات او عبارتند از: ملکه ماب ، آلاستور ، شورش اسلام ، ساحره اطلس ، ادونائیس ، سنسی ، پرومتئوس رها شده ، سرود برای جمال معنوی ، من بلان ، رزالیند و هلن ، جولیان و مادالو . شلی با چند تن از دوستانش در خلیج اسپزیا در آب غرق شد و جسد بیجانش را چند روز بعد بر ساحل یافتند. بدن او را سوزاندند و خاکسترش را در کلیسای پرتستان شهر رم دفن کردند. ( فرهنگ فارسی معین ).
شلی . [ ش َ ] (حامص ) از کار بازماندن دست و پا. شل شدن . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به شَل شود.
شلی . [ ش ِ ] (اِخ ) پرسی بیش . شاعر غزلسرای انگلیسی (1792-1822م .). وی در خانواده ای نجیب و معروف به جهان آمد و کودکی بشاش و سبکروح بود. بخشی از تعلیمات او را پدرش به عهده داشت و بخش دیگر را ادواردز کشیش متعهد بود. مادرش نیز برای او اشعار انگلیسی می خواند. چون پدر شلی غالباً در منزل با دوستان خود گفتگوهای سیاسی می کرد، روح حساس شلی تحت تأثیر این افکار قرار گرفت و بعدها در اشعارش تجسم یافت . در ده سالگی او را به مدرسه فرستادند. وی با چند تن از همشاگردیان خود دوست شدو برای آنان افسانه می گفت و با ایشان به کتابخانه می رفت . شلی در سال 1804م . به مدرسه ٔ ایتون که عموهایش در آن تدریس می کردند رفت و شش سال در آنجا به تحصیل پرداخت و غالباً با همشاگردیانش نزاع میکرد و همه او را «شلی دیوانه » می خواندند و با وجود این مرتب درس می خواند و جوایز عالی دریافت میکرد. وی بتدریج به انتشار نظم و نثر خود که هزینه ٔ چاپ آنرا پدربزرگش تقبل کرده بود پرداخت . در این ایام چند داستان نوشت . از میان شعرا، وی والتر اسکات و تامس گری را دوست می داشت و به شکار نیز علاقه ٔ فراوانی نشان میداد. هیجده ساله بود که وارد دانشگاه آکسفورد گردید و در آنجا بامردی به نام تامس جفرسن هوک آشنا شد. این مرد در کارهای هنری به شلی راهنماییهای بسیار کرد. بیشتر اشعاری که شلی طی سالهای 1812-13م . سروده بود منتشر نگردید، ولی هاریت معشوقه ٔ شاعر آنها را جمعآوری میکرد. نخستین منظومه ٔ وی ملکه ٔ ماب است که شلی آنرا نزد چند شاعر برجسته از جمله بایرون فرستاد و همه آنرا شعری عالی ، محکم و دارای تصوری شگفت انگیز دانستند. شلی چند سفر به ایرلند و ایتالیا رفت و مدتها با لرد بایرون - که از دوستان صمیمی اش بود - گذراند. مصنفات او عبارتند از: ملکه ٔ ماب ، آلاستور ، شورش اسلام ، ساحره ٔ اطلس ، ادونائیس ، سنسی ، پرومتئوس رها شده ، سرود برای جمال معنوی ، من بلان ، رزالیند و هلن ، جولیان و مادالو . شلی با چند تن از دوستانش در خلیج اسپزیا در آب غرق شد و جسد بیجانش را چند روز بعد بر ساحل یافتند. بدن او را سوزاندند و خاکسترش را در کلیسای پرتستان شهر رم دفن کردند. (فرهنگ فارسی معین ).
شلی . [ ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دیره ٔ بخش گیلان شهرستان شاه آباد. آب آنجا از رودخانه ٔ دیره . محصول عمده ٔآنجا غلات و پنبه و ذرت و لبنیات . تابستان حدود هوکانی و درکه میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
شلی . [ ش ُ ] (اِخ ) (اِبرام ) یکی از بازیگران تآترهای روی حوضی و مظهر بی عرضگی و ننری و بچه ننه بودن و تنبلی و بیکارگی است . این «پرسوناژ» معمولاً با «سیاه » روی صحنه می آید. سر و وضع و لباسش از باطنش خبرمی دهد. معمولاً گیوه یا کفش هایش پیش پای او میرود و با وجود بزرگسالی بادبادکی بدست دارد و آب از دهانش سرازیر است . ابرام شلی را گاه به تمسخر اوس فرزی (استاد فرزی )، یعنی آدم چابک و چالاک و جمع و جور و زبر وزرنگ می خوانند. در زبان عامیانه آدمهای لخت و سست وبیحال و بچه ننه را «ابرام شلی » یا «اوس فرزی » یا «اوس فرزی توی عروسی » می خوانند. (فرهنگ لغات عامیانه ).
دانشنامه عمومی
این روستا در 7۰ کیلومتری شمال شهر مهدیشهر در استان سمنان قرار داشته و از توابع شهرستان مهدیشهر می باشد که با تعدادی ازروستاهای دیگر منطفهٔ پشتکوه تا قبل از استان شدن سمنان در حوزه استحفاظی استان مازندران قرار داشته اند.
اسدالله عمادی کاوردی در صفحهٔ ۱۳۸ کتاب «سوادکوه، دودانگه و چهاردانگهٔ مازندران از چشم اندازی دیگر» مینویسد:
شل در زبان مازندرانی به معنای تر و خیس است. پس به احتمال شلی یعنی زمین نمناکی که از آب کافی برخوردار است.
فهرست شهرهای فرانسه
۱ داده های فرانسه رودخانه و دریاچه و یخچال ها را در نظر نگرفته است > ۱ km² (۰٫۳۸۶ مایل مربع یا ۲۴۷ هکتار)
شلی ۴٫۶ کیلومترمربع مساحت و ۱۲۰ نفر جمعیت دارد و ۴۳۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
دانشنامه اسلامی
قطع دست راست دزد حتی در صورت شلی دست چپ
در کیفر دزد، با داشتن دست راست، هرچند شل باشد، دست چپ قطع نمیشود؛ بلکه بنابر قول مشهور، حتی در صورت شل بودن دست چپ یا هر دو دست، دست راست او قطع میشود. از برخی قدما نقل شده: کسی که دست چپ او شل است، دست راستش قطع نمیگردد، بلکه به زندان افکنده میشود.
همسان بودن اعضای مجنی علیه با جانی در قصاص
از شرایط قصاص اعضا، همسانی عضو فرد آسیب دیده (مجنی علیه) با عضو فرد آسیب زننده (جانی) از جهت شل نبودن است. بنابر این، عضو سالم در برابر عضو شل قصاص نمیشود؛ هرچند جانی آن را برای قصاص بذل کند؛ لیکن عضو شل در برابر عضو سالم قصاص میشود. بر این قول، ادعای اجماع شده است.
لیکن برخی معاصران، عدم اشتراط همسانی دو عضو در سلامت را بعید ندانستهاند.
← ثبوت دیه در صورت خطر جانی داشتن قصاص عضو شل
...
گویش مازنی
از سرشاخه های رودخانه ی تجن واقع در شهرستان ساری