کلمه جو
صفحه اصلی

شک داشتن


برابر پارسی : گمان بردن

فارسی به انگلیسی

doubt, scruple, wonder


فارسی به عربی

شک , مشتبه به

مترادف و متضاد

doubt (فعل)
مظنون بودن، شک داشتن، تردید کردن

suspect (فعل)
شک داشتن، ظن کردن، گمان کردن، سوء ظن داشتن، بدگمان شدن از، ظنین بودن از

فرهنگ فارسی

تردید داشتن مقابل یقین داشتن .

لغت نامه دهخدا

شک داشتن. [ ش َ ت َ ] ( مص مرکب ) تردید داشتن. مقابل یقین داشتن. ( یادداشت مؤلف ). شک کردن :
ندارم هیچ شک کاین داوری را
بجز یزدان عادل نیست داور.
ناصرخسرو.
گر ترااشکال آید در نظر
پس تو شک داری در انشق القمر.
مولوی.

فرهنگ فارسی ساره

گمان بردن


پیشنهاد کاربران

Have mixed feelings
Be in two minds
Have second thoughts
Be indecisive
Be skeptical of

oppugn
مورد تردید قرار دادن
شک داشتن

در تردید بودن

در شک بودن


کلمات دیگر: