برابر پارسی : آویزه، منگوله
شرابه
برابر پارسی : آویزه، منگوله
فارسی به انگلیسی
tassel, sword-knot
fringe, tag, tassel, valance
مترادف و متضاد
پره، شرابه
فرهنگ فارسی
رشته هاومنگوله های کناره آویزان چیزیی، شراریب
( اسم ) ۱ - رشته ها و منگوله هایی که از کنار و حاشیه چیزی آویزند جمع : شراریب. ۲ - لوله هایی از شیشه باریک که از داخل آن ها نخ بیرون کنند برای آویزه .
( اسم ) ۱ - رشته ها و منگوله هایی که از کنار و حاشیه چیزی آویزند جمع : شراریب. ۲ - لوله هایی از شیشه باریک که از داخل آن ها نخ بیرون کنند برای آویزه .
فرهنگ معین
(شَ رّ بَ یا بِ ) [ ع . شرابة ] (اِ. ) رشته ها و منگوله هایی که از کنار و حاشیة چیزی آویزند.
لغت نامه دهخدا
شرابه. [ ش َ ب َ / ب ِ ] ( اِ ) ساغر و پیاله شراب. ( از ناظم الاطباء ). پیاله. ( از آنندراج ).
شرابه. [ ش َرْ را ب َ / ب ِ ] ( اِ ) منگوله. علاقه. طره. سچاق. ( دیوان البسه نظام قاری ص 201 ). دسته ای از ترمه زرین و یا سیمین و مانند آن که زینت را بر دسته شمشیر و دوش و کمربند و پرده آویزند. دسته ای از ملیله یا مروارید منضد بهم آورده که آویزند زینت را یا که از سربندشمشیر یا کمر آویزند. ( یادداشت مؤلف ) :
دیدم به پرده شاهد والا که تافته
بر رویش از شرابه مشکین کلاله بود.
- شرابه سلطنتی ؛ طره و منگوله ای که در جامه های سلاطین به کار می رفت : شاه دارای کلاهی است که اطراف آن را رشته شرابه سلطنتی گرفته و گوشه های بلند آن روی شانه شاه افتاده. ( تاریخ ایران باستان ج 3ص 2703 ).
- شرابه شمشیر ؛ دسته ای از ملیله یا مروارید منضد به هم آورده که از سربند شمشیر آویزند.
|| قسمی مروارید. ( الجماهر بیرونی ). || نام درختی است. رجوع به هس شود.
شرابه. [ ش َرْ را ب َ / ب ِ ] ( اِ ) منگوله. علاقه. طره. سچاق. ( دیوان البسه نظام قاری ص 201 ). دسته ای از ترمه زرین و یا سیمین و مانند آن که زینت را بر دسته شمشیر و دوش و کمربند و پرده آویزند. دسته ای از ملیله یا مروارید منضد بهم آورده که آویزند زینت را یا که از سربندشمشیر یا کمر آویزند. ( یادداشت مؤلف ) :
دیدم به پرده شاهد والا که تافته
بر رویش از شرابه مشکین کلاله بود.
نظام قاری ( دیوان البسه ص 77 ).
- شرابه تتق ؛ سنبله. ( دیوان نظام قاری ص 164 ).- شرابه سلطنتی ؛ طره و منگوله ای که در جامه های سلاطین به کار می رفت : شاه دارای کلاهی است که اطراف آن را رشته شرابه سلطنتی گرفته و گوشه های بلند آن روی شانه شاه افتاده. ( تاریخ ایران باستان ج 3ص 2703 ).
- شرابه شمشیر ؛ دسته ای از ملیله یا مروارید منضد به هم آورده که از سربند شمشیر آویزند.
|| قسمی مروارید. ( الجماهر بیرونی ). || نام درختی است. رجوع به هس شود.
شرابه . [ ش َ ب َ / ب ِ ] (اِ) ساغر و پیاله ٔ شراب . (از ناظم الاطباء). پیاله . (از آنندراج ).
شرابه . [ ش َرْ را ب َ / ب ِ ] (اِ) منگوله . علاقه . طره . سچاق . (دیوان البسه ٔ نظام قاری ص 201). دسته ای از ترمه ٔ زرین و یا سیمین و مانند آن که زینت را بر دسته ٔ شمشیر و دوش و کمربند و پرده آویزند. دسته ای از ملیله یا مروارید منضد بهم آورده که آویزند زینت را یا که از سربندشمشیر یا کمر آویزند. (یادداشت مؤلف ) :
دیدم به پرده شاهد والا که تافته
بر رویش از شرابه ٔ مشکین کلاله بود.
- شرابه ٔ تتق ؛ سنبله . (دیوان نظام قاری ص 164).
- شرابه ٔ سلطنتی ؛ طره و منگوله ای که در جامه های سلاطین به کار می رفت : شاه دارای کلاهی است که اطراف آن را رشته ٔ شرابه ٔ سلطنتی گرفته و گوشه های بلند آن روی شانه ٔ شاه افتاده . (تاریخ ایران باستان ج 3ص 2703).
- شرابه ٔ شمشیر ؛ دسته ای از ملیله یا مروارید منضد به هم آورده که از سربند شمشیر آویزند.
|| قسمی مروارید. (الجماهر بیرونی ). || نام درختی است . رجوع به هس شود.
دیدم به پرده شاهد والا که تافته
بر رویش از شرابه ٔ مشکین کلاله بود.
نظام قاری (دیوان البسه ص 77).
- شرابه ٔ تتق ؛ سنبله . (دیوان نظام قاری ص 164).
- شرابه ٔ سلطنتی ؛ طره و منگوله ای که در جامه های سلاطین به کار می رفت : شاه دارای کلاهی است که اطراف آن را رشته ٔ شرابه ٔ سلطنتی گرفته و گوشه های بلند آن روی شانه ٔ شاه افتاده . (تاریخ ایران باستان ج 3ص 2703).
- شرابه ٔ شمشیر ؛ دسته ای از ملیله یا مروارید منضد به هم آورده که از سربند شمشیر آویزند.
|| قسمی مروارید. (الجماهر بیرونی ). || نام درختی است . رجوع به هس شود.
فرهنگ عمید
رشته ها و منگوله هایی که از کنارۀ چیزی آویزان می کنند.
دانشنامه اسلامی
کلمات دیگر: