کلمه جو
صفحه اصلی

شورستان


مترادف شورستان : شوره زار، کویر، نمکزار

مترادف و متضاد

شورهزار، کویر، نمکزار


فرهنگ فارسی

شوره زار، زمین پرشوره، شورسان هم گویند
( اسم ) زمینی که دارای شوره است شوره زار .

لغت نامه دهخدا

شورستان . [ رِ ] (اِخ ) دهی است از ناحیه ٔ مرغزار «اورد» به حدود فارس : و دیه گوز [ کور ] و آباده و شورستان و بسیار دیههای دیگر از این ناحیت است . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 123).


شورستان . [ رِ ] (اِ مرکب ) شوره زار. (آنندراج ). خلاب و زمین باطلاق . (ناظم الاطباء). شوره زار. شورسان . نمکزار. (یادداشت مؤلف ). سبخه . (مهذب الاسماء). ملاحة. مملحة. نوفلة. (منتهی الارب ): و آن ... امروز پدید است شورستانی است میان دمشق و رمله . (ترجمه ٔ طبری بلعمی ، قصه ٔ ایوب ).
ای به حری و به آزادگی از خلق پدید
چو گلستان شکفته ز سیه شورستان .

فرخی .


بهار پربر گشته ست پای خوشه زمین
بهشت خرم گشته ست خشک شورستان .

فرخی .


و اندر شورستان تخم مکار. (منتخب قابوسنامه ص 30).
تخم دادی مرا که کشت کنم
نفکنم تخم تو به شورستان .

ناصرخسرو.


به پیش جاهلان مفکن گزافه پند نیکو را
که دهقان تخم هرگز نفکند در ریگ و شورستان .

ناصرخسرو.


چو شورستان نباشد بوستانی
چو کاشانه نباشدرهگذاری .

ناصرخسرو.


چنانکه تابش خورشید و ابر و بارانها
گهی به شورْسِتانیم و گه به بستانیم .

مسعودسعد.


هرکه خدمت و نصیحت کسی را کند که قدر آن نداند همچنان آن کس است که به امید زرع در شورستان تخم پراکند. (کلیله و دمنه ).
گر آید خسرو از بتخانه ٔ چین
زشورستان نیابد شهد شیرین .

نظامی .


چو آهو سبزه ای بر کوه دیده
ز شورستان به گورستان رمیده .

نظامی .


و از شورستان خاکی به بوستان پاکی خرامید. (جهانگشای جوینی ). پند به نادان باران است در شورستان . (نفایس الفنون ). گوئیاخارستانی و شورستانی است . (انیس الطالبین ص 141). سبب آنکه بیابانها و شورستانها میان قم و ری واقعاند. (تاریخ قم ص 58). به روزگار ایشان خار تشبیه و خسک جبر از شورستان بدعت سر برنیاورده بود. (نقض الفضائح ص 304).

شورستان . [ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند است و 398 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


شورستان. [ رِ ] ( اِ مرکب ) شوره زار. ( آنندراج ). خلاب و زمین باطلاق. ( ناظم الاطباء ). شوره زار. شورسان. نمکزار. ( یادداشت مؤلف ). سبخه. ( مهذب الاسماء ). ملاحة. مملحة. نوفلة. ( منتهی الارب ): و آن... امروز پدید است شورستانی است میان دمشق و رمله. ( ترجمه طبری بلعمی ، قصه ایوب ).
ای به حری و به آزادگی از خلق پدید
چو گلستان شکفته ز سیه شورستان.
فرخی.
بهار پربر گشته ست پای خوشه زمین
بهشت خرم گشته ست خشک شورستان.
فرخی.
و اندر شورستان تخم مکار. ( منتخب قابوسنامه ص 30 ).
تخم دادی مرا که کشت کنم
نفکنم تخم تو به شورستان.
ناصرخسرو.
به پیش جاهلان مفکن گزافه پند نیکو را
که دهقان تخم هرگز نفکند در ریگ و شورستان.
ناصرخسرو.
چو شورستان نباشد بوستانی
چو کاشانه نباشدرهگذاری.
ناصرخسرو.
چنانکه تابش خورشید و ابر و بارانها
گهی به شورْسِتانیم و گه به بستانیم.
مسعودسعد.
هرکه خدمت و نصیحت کسی را کند که قدر آن نداند همچنان آن کس است که به امید زرع در شورستان تخم پراکند. ( کلیله و دمنه ).
گر آید خسرو از بتخانه چین
زشورستان نیابد شهد شیرین.
نظامی.
چو آهو سبزه ای بر کوه دیده
ز شورستان به گورستان رمیده.
نظامی.
و از شورستان خاکی به بوستان پاکی خرامید. ( جهانگشای جوینی ). پند به نادان باران است در شورستان. ( نفایس الفنون ). گوئیاخارستانی و شورستانی است. ( انیس الطالبین ص 141 ). سبب آنکه بیابانها و شورستانها میان قم و ری واقعاند. ( تاریخ قم ص 58 ). به روزگار ایشان خار تشبیه و خسک جبر از شورستان بدعت سر برنیاورده بود. ( نقض الفضائح ص 304 ).

شورستان. [ رِ ] ( اِخ ) دهی است از ناحیه مرغزار «اورد» به حدود فارس : و دیه گوز [ کور ] و آباده و شورستان و بسیار دیههای دیگر از این ناحیت است. ( فارسنامه ابن البلخی ص 123 ).

شورستان. [ رِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند است و 398 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

فرهنگ عمید

شوره زار، زمین پرشوره.

دانشنامه عمومی

شورستان یک روستا در ایران است که در دهستان انگوت غربی واقع شده است. شورستان ۱۱۱ نفر جمعیت دارد.

روستای شورستان در ۱۲ کیلومتری شهر معلم کلایه و در ۹۵ کیلومتری شهر قزوین قرار دارد. این روستای کوهپایه ای در دامنه شمالى کوه البرز قرار گرفته و همجوار روستاهاى باغکلایه، شهرک، جوتان، یرک، ترکان، آفتابدر، جولادک و دزدکسر است و در شمال آن رودخانه شاهرود واقع شده است. آب و هواى شورستان کوهستانى و مطبوع است و داراى باغهاى مشجّر و دشتهاى وسیع و خرم است. بخصوص در سالهایى که بارندگى کافى باشد و خشکسالى نباشد محصولات و ثمرات این روستا فراوان است. محصولات کشاورزى شورستان برنج، گندم، جو، پیاز و سیب زمینى است و در سالهاى خشکسالى که این محصولات تقلیل یافته مردم به کشت محصولات دیم اقدام کرده‏اند که بسیار موفق بوده‏اند بطورى که حجم و مرغوبیت محصولات شورستان در رتبه بسیار خوب قرار گرفته است. میوه‏ هاى معروف شورستان انگور در انواع مختلف، سیب، گلابى، زردآلو، بِه و سر درختى گردو و زالزالک (کهرى) و همچنین آلبالو، گیلاس و هلو است. در خشکسالى میوه‏هاى مذکور تقلیل یافته است ولى آب و هوا و خاک این روستا استعداد کافى براى بدست آوردن آنها را در حدّ عالى و مرغوبیت دارد. در حال حاضر شورستان داراى وسعت قابل توجه و استعداد مطلوب براى کشاورزى و دامدارى و.... مى‏باشد و دامداریهاى آن در پرورش میش و بُز و توزیع آن در قزوین و نواحى دیگر فعال است و به سبب هواى بسیار خوبى که دارد کیفیت گوشت و لبنیات آن بسیار عالى است. از اماکن دیدنی این روستا می توان به آستان مقدس امامزاده زین الدین (ع) اشاره نمود که از نوادگان امام سجاد (ع) می باشد. اهالی این روستای بسیار زیبا، مردمانی خوب و خونگرم هستند.



کلمات دیگر: