کلمه جو
صفحه اصلی

شناساندن


مترادف شناساندن : آشنا کردن، معرفی

فارسی به انگلیسی

acquaint, excuse, familiarize, headline, introduce, popularize, present


to make known, introduce, acquaint, excuse, familiarize, headline, popularize, present

مترادف و متضاد

declare (فعل)
اعلام کردن، گفتن، اعلان کردن، اظهار کردن، اظهار داشتن، شناساندن

آشنا کردن، معرفی


فرهنگ فارسی

( مصدر ) ( شناسانید شناساند خواهد شناسانید بشناسان شناساننده شناسانیده ) آشنا کردن معرفی کردن .

لغت نامه دهخدا

شناساندن. [ ش ِ دَ ] ( مص ) تعریف. شناسانیدن. آشنا کردن. ( یادداشت مؤلف ).شناختن فرمودن و شناسیدن کنانیدن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

آشنا ساختن، معرفی کردن.


کلمات دیگر: