مترادف سخن ارا : ( سخن آرا ) ادیب، بلیغ، سخن پرداز، سخن سرا، سخن فهم، سخنور، فصیح
سخن ارا
مترادف سخن ارا : ( سخن آرا ) ادیب، بلیغ، سخن پرداز، سخن سرا، سخن فهم، سخنور، فصیح
لغت نامه دهخدا
( سخن آرا ) سخن آرا. [ س ُ خ َ ] ( نف مرکب ) سخن آرای. شاعر. گوینده. و برمنشی و خطیب نیز اطلاق کنند. ( آنندراج ) :
بمدح مجلس میمون تو مزین باد
جریده سخن آرای پیر سوزنگر.
شنو ز لفظ حکیمان تحیت و تسلیم.
آنچه درآید بگوش وآنچه برآید ز کام.
بمدح مجلس میمون تو مزین باد
جریده سخن آرای پیر سوزنگر.
سوزنی.
بصدر خود سخن آرای را مقدم دارشنو ز لفظ حکیمان تحیت و تسلیم.
سوزنی.
مر سخن آرای را به ز ثنای تو نیست آنچه درآید بگوش وآنچه برآید ز کام.
سوزنی.
فرهنگ عمید
( سخن آرا ) ۱. کسی که خوب چیز بنویسد.
۲. آن که خوب سخن بگوید.
۲. آن که خوب سخن بگوید.
کلمات دیگر: