کلمه جو
صفحه اصلی

پای ثابت جایی یا چیزی بودن

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> پای ثابت جایی / چیزی بودن
پیوسته به جایی رفتن / در کاری شرکت کردن
مثال:
برادر من پای ثابت مسابقه های تیم ملی است.


کلمات دیگر: